سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر حرم
 
خاطرات خدمت در حرم امام‌رضا علیه‌السلام

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ


وقتی امام‌رضا علیه‌السلام بخواهد به کسی غذای حضرت بدهد، کلاً از یادت می‌برد که از پارسال، متولیان حرمش همان چهار افطاری ماه رمضان را هم از بچه‌های ارشاد دریغ کرده‌اند. کاری می‌کند که به علی‌اصغر کلاس‌ششمی و پدرومادرش، هم‌کوپه‌ای‌هایت در قطار تهران‌مشهد، قول غذای حضرت بدهی. کاری می‌کند که مادر بیمار علی‌اصغر حس شفا را بچشد.

*****

علی‌اصغر و پدرش از صبح دو بار تماس گرفته بودند و بالاخره برای بعد از نماز مغرب قرار گذاشتیم. تازه در حرم و بعد از اختلاط با سیّد هم‌کشیک یادم آمد که از افطار حضرت خبری نیست. خدایا چه کنم؟ قول داده‌ام به‌شان!

ولی گویا امسال کَرَم آقایان گل کرده بود، چون به هرکدام از بچه‌ها دو دعوت‌نامه‌ی افطاری صحن هدایت دادند برای روز پنجشنبه. ولی علی‌اصغر و خانواده‌اش که تا پنجشنبه نمی‌ماندند!

- دعوت‌نامه‌های پنجشنبه‌ات را به من بده و درعوض، امروز غذای حضرت ببر.

امام‌رضا علیه‌السلام برنامه‌ها را طوری ردیف کرده بود که خانواده‌ی سیّد همان روز مهمان افطاری صحن هدایت باشند.

حالا به جای یک غذایی که قولش را داده بودم، دو غذای حضرت در دست‌های علی‌اصغر بود.

در همین حال‌وهوا:

معجزه 1




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: خاطرات خدمت
به‌تاریخ پنج شنبه 94/4/4 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان لوگوی دوستان لوگوی دوستان
نگاه‌های دیگر



بالای صفحه



اینجا خانۀ خودتان است. کبوتر حرم