سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر حرم
 
خاطرات خدمت در حرم امام‌رضا علیه‌السلام

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ


شکلات‌ها هم خوشبخت می‌شوند اگر سرنوشتشان به حرم امام‌رضا(ع) گره بخورد.

داشتم می‌رفتم حرم که سر راه، پسرعمه را دیدم. همان اول احوال‌پرسی، شکلاتی از جیبش درآورد و تعارف کرد. گرفتم و در جیبم گذاشتم، لابه‌لای «شکلات‌های حرمی». بعد، مُشتی از آن شکلات‌های متبرک به‌ش دادم که هم خودش بخورد و هم برای خانواده ببرد.

هنوز از ورودی شیخ طوسی وارد حرم نشده بودم که چادرمشکی دخترکوچولو چشمم را گرفت. نمی‌شد از کنار آن صحنه بی‌شکلات گذشت. دستم را که از جیب درآوردم صحنه‌ی جالبی دیدم: از بین یک مشت شکلات حرمی، شکلات پسرعمه خودش را به دستم رسانده بود.

چه شکلات خوشبختی! اولین شکلات خادمانه‌ی این هفته، آن‌هم شب میلاد امام‌هادی(ع).

در همین حال‌وهوا:

به همه شکلات نده!

شکلات

شکلات مطمئن

شکلات تلخ

تذکر شکلاتی

چند تُن توفیق!

دیدی آقای من را؟




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: خاطرات خدمت
به‌تاریخ جمعه 94/7/10 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان لوگوی دوستان لوگوی دوستان
نگاه‌های دیگر



بالای صفحه



اینجا خانۀ خودتان است. کبوتر حرم