سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر حرم
 
خاطرات خدمت در حرم امام‌رضا علیه‌السلام

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ


بین بست شیخ بهاء و ورودی صحن غدیر قدم می‌زدم که دو دختر شوخ‌وشنگ به‌طرفم آمدند و شادوشنگول پرسیدند:

ـ آقا، صحن انقلاب کدوم طرفه؟

یکی‌شان، انگار کشف مهمی کرده باشد، گفت:

ـ اِ...! یه بار دیگه هم ازتون پرسیدیم!

ـ نه. اون بار موزه رو پرسیدید.

زدند زیر خنده و تقریباً جیغ کشیدند:

ـ اِ...! یادشه!

سرمان را که نمی‌گذاری بالا بگیریم با آن صافکاری‌نقاشی‌هایت! پایین هم که می‌اندازیم، چشممان به شلوار گل‌بِهی‌ات می‌افتد. تضاد آن رنگ با چادر مشکی یاد آدم می‌ماند دیگر! جیغ و متضاد نپوش خب! اینجا حرم امام‌رضاست ها!




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: خاطرات خدمت
به‌تاریخ سه شنبه 94/11/27 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان لوگوی دوستان لوگوی دوستان
نگاه‌های دیگر



بالای صفحه



اینجا خانۀ خودتان است. کبوتر حرم