• وبلاگ : كبوتر حرم
  • يادداشت : خاطرات خدمت/ آقا نيا!
  • نظرات : 4 خصوصي ، 28 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    ما که هر وقت رفتيم خوابيديم، کسي هم بيدارمون نکرد. يه بار فقط تو جمکران يکي گير داد که انقدر بهش چرت و پرت گفتيم خودش رفت. صداش ميکرديم آقا يه لحظه تشريف بياريد و بعد ميومد ميگفتيم آقا اين ميخواست بخوابه من نذاشتم. بعد تا دور بشه پشتش صداي جونور در مياوردن. بعد خوابيديم تا فردا ظهرش. حالا ان شاء الله فقط بخاطر شما يه دفعه کنار ضريح چوب يکي ازينايي که کنار ضريح ميزنن تو کله ي زائرها رو ميگيرم ميکشمش وسط جمعيت کاروان زائرين خرم آباد بخورنش.
    پاسخ

    خوش به حال شما!