• وبلاگ : كبوتر حرم
  • يادداشت : آغوش باز پنجمين ضريح - روايت بازگشايي ضريح امام رضا (ع)
  • نظرات : 2 خصوصي ، 12 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + دختر پرحرف 

    يا ضامن آهو، دل شکسته ي من؛

    به پا بوس نگاهت، غريب مي آيد؛

    آري!

    حَرَمَت، قبله ي دل هاي شکسته است؛

    با همه ي نگراني ها و غم هايش؛

    همين که دلش را؛

    به پنجره فولاد تو گره مي زند؛

    آرام مي گيرد؛

    اين را بارها، از کبوتر هاي حَرَمَت شنيده ام ...

    التماس دعا


    ضريح ديگه! چرا اينکاري کردن؟
    تعمير بوده؟ مرمت بوده؟
    پاسخ

    سلام. ضريح قبلي به دلايل مختلف - از جمله انفجار سال 1373 - خيلي فرسوده شده بود و ضريح پنجم جايگزين اون شد.
    با سلام
    وبلاگ خوب و دلنشيني داريد
    لطفاً از وبلاگ من هم بازيد كرده ونظر بذاريد
    بسمه تعالي
    انا فتحنا لك فتحا مبينا
    حضور غرورانگيز مردم ولايت مدار ايران اسلامي در حماسه 12 اسفند ،‌ برگ زرين ديگري در دفتر انقلاب اسلامي رقم زد . و ملت شريف کشورمان به رغم تبليغات چند ماهه استكبار جهاني، با حضور فراگير خود حماسه ديگري را خلق نمودند .
    بدين وسليه ضمن عرض تبريک ، عضويت و همراهيتان را در جنبش اينترنتي حضور آگاهانه ارج نهاده و از فعاليت هاي روشنگرانه شما در تبين لزوم حضور پرشور و حماسه آفريني دوباره ملت سر افراز ايران اسلامي صميمانه تقدير و تشکر مي نمائيم
    گزارشي از بخشي از فعاليت هاي صورت گرفته که به صورت فايل pdf و word تهيه شده است خدمتتان تقديم مي کنيم

    دريافت فايل pdf

    http://jonbesh.mihanblog.com/post/1820

    لطفا در صورت تمايل جهت اطلاع و شرکت در جنبش هاي ديگر گروه اينترنتي رهروان ولايت از طريق پيامک با ارسال آدرس وبلاگتان و يا عبارت گروه اينترنتي رهروان ولايت به شماره 10002916844251 در سيستم پيامکي گروه عضو شويد.

    با احترام و تشکر
    .............................
    مدير گروه اينترنتي رهروان ولايت
    عجب!!!! من که خيلي بي معرفتم مي دونيد چند وقته نيومدم حرم؟

    ولي خب خدا رو شکر هر وقت ميام وب شما يادم مياد که يه امام رضايي هم هست و يه سلامي ميدم الحمدلله

    حالا چرا؟ ضريحو ميگم
    پاسخ

    سلام. حالا چرا چي؟!
    سلام.
    التماس دعا . خيلي خيلي التماس دعا .
    اللهم صل علي علي بن موسي الرضا المرتضي

    چه حال و هواي وصف نشدني اي

    بد جوري هواييمون کرديد

    ياد مدينه و بقيع افتادم

    ميشه رفتي حرم مخصصوص دعا کني دوباره قسمتم بشه سرزمين نور

    منم دور افتادم

    خيلي وقته ...
    منم شفا مي خوام
    منم حال خوب مي خوام


    پاسخ

    سلام. ان شاء الله قسمتتون بشه به‌زودي.
    + دختر پرحرف 


    خدايا چند وقتيست رفيقم را نديده ام ، چند وقتيست که فراموشش کرده ام ،
    چندوقتيست که از دور به او سلام مي دهم ولي صدايش را نمي شنوم ، خدايا نشاني
    من هر لحظه عوض مي شود گاهي جاي خوب ،گاهي جاي بد ،حال در آن جاي بد هستم
    ، در دنيا گم شده ام ،اما او هميشه آنجا در آن جاي خوب مسکن دارد ،جايش عوض نمي
    شود ،منتظر من است که خود را پيدا کنم ، خدايا مرا به دوستم برسان ، مشهد ، حرم
    ،رواق روبرو ،صحن گوهرشاد ،گوشه دلم...
    پاسخ

    "خدايا نشاني من هر لحظه عوض مي‌شود"خيلي قشنگ بود.
    باعرض سلام وخسته نباشيد
    حال هواي حرم کرديم
    موفق باشيد وب زيبايي داريد اگردوست داشتيد به وب ماهم سربزنيد
    http://mahzyar1.blogfa.com/
    ياعلي
    + دختر پرحرف 


    خيلي ها براي لذت بردن از زندگي ، گذشته ي خود را رها مي کنند و مي گويند: امروز انگار نخستين روز عمر منه!

    اما من ترجيح مي دهم که بگويم امروز آخرين روز از زندگي منه و ميخواهم از لحظه لحظه ي آن استفاده کنم گويي که فردايي در کار نيست ...

    التماس دعا آقاي عبدالله زاده

    ياد سامرا و ضريح چوبيش افتادم با اين خاطره تون:(

    من فكر ميكردم كلا اون وقتي كه داشتن عوض ميكردن ضريح رو در حرم بسته بوده... پس باز بوده و مردم ميرفتن...
    پاسخ

    بله، مثل سامراي الآن بود، با اين تفاوت كه مثل سامرا مردم اين‌قدر به قبر نزديك نبودن و در ضمن، پنجره‌اي هم نبود كه بتونن داخل رو ببينن و ارتفاع اون حايل‌هاي چوبي خيلي زياد بود، يعني تا سقف مي‌رفت.
    اولين باري كه رفتم ضريح قبليه بود...
    از دومين بار ديگه اين ضريح رو ديدم...
    انقد بهش نگاه كردم كه وقتي چشمامو ميبندم لمسش ميكنم...
    پاسخ

    من يه بار اون وقتي كه داشتن ضريح رو عوض مي‌كردن، مشرف شدم. تخته‌هايي بلند با روكش سبز بين ما و روضه‌ي منوره حائل شده بود. بالاي تخته‌ها هم هر چند قدم، چند تا سوراخ گذاشته بودن كه زائران نذوراتشون رو بتونن بريزن. اولين بار كه چشمم به اون حجاب سبز رنگ افتاد، دلم هرّي ريخت پايين. مردم چسبيده بودن به همون حايل و همون جا گريه و راز و نياز مي‌كردن. خيلي صحنه‌ي تكون‌دهنده‌اي بود.