• وبلاگ : كبوتر حرم
  • يادداشت : قرار بود بشكنيم - سفرنامه‏ي كربلا (2)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + محمد صادق طالبيان 
    چاکره استاد زندگي.حاجي همه چيز گفتي اما لعن و نفرينا يادت رفت.بازم خيلي مخلصيم.......
    پاسخ

    سلام. راست مي‏گي. البته يادم نرفته بود. چون قراره همين توي روزنامه چاپ بشه، كه شايد نشه، خودم سانسورش كردم. الان اضافه مي‏كنم؛ چون انصافاً خيلي تأثير داشت.
    + مينا 

    سلام.براي اولين باره كه به وبتون سر زدم.انقدر خوشم اومد كه مي خوام از اين به بعد با اين كبوتر بيشتر بپرم!

    التماس دعا...

    پاسخ

    سلام. خوش اومديد.
    سلام
    ارغوان
    با مقاله
    .:: مرگ خدا ::.
    به روز شد!

    سلام دوست عزيز

    اول ممنونم از اينكه به ما سر زدي

    ............................

    در مورد اين مشكلات سفر كربلا هم؛ گرچه من اين نوع مشكلاتو در سفرم نداشتم اما با نوعي ديگه از مشكلات در گير بودم انگار امام حسين مي خواد عشاقش رو امتحان كنه...

    + سيد حيدر موسوي 
    سلام حاجي عكسهاي امام زاده رو به ايميل من بفرست ممنون
    پاسخ

    سلام. به روي چشم.

    سلام. بي صاحابي كاروان را قشنگ اومدي! حال کردم.

    پاسخ

    سلام. صاحاب اصلي يكي ديگه بود؛ قبول نداري؟