سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر حرم
 
خاطرات خدمت در حرم امام‌رضا علیه‌السلام

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ

می‏خواهی وارد حرم امام رضا علیه السلام شوی، به احترام می‏ایستی که اجازه‏ی ورود بگیری:
اللّهم انّی وقفت علی باب من ابواب بیوت نبیّک محمّد صلواتک علیه و آله
و قد منعت النّاس ان یدخلوا الا باذنه
فقلت: «یا ایّها الّذین آمنوا لا تدخلوا بیوت النّبیّ الا ان یؤذن لکم»
خدایا! خودت گفتی کسی بی‏اجازه وارد خانه‏ی پیامبرت نشود؛ خانه‏ی فاطمه - علیها السلام -
 خانه‏ی پیامبرت نبود؟ اجازه گرفتند و وارد شدند؟ در زدند یا بر در زدند؟ با ادب و احترام وارد شدند؟!




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: خاطرات خدمت
به‌تاریخ شنبه 87/9/2 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان لوگوی دوستان لوگوی دوستان
نگاه‌های دیگر



بالای صفحه



اینجا خانۀ خودتان است. کبوتر حرم