سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر حرم
 
خاطرات خدمت در حرم امام‌رضا علیه‌السلام

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ

دیروز یه بنده‏خدای خوش‏روزی به پُستم خورد.

منتظر تاکسی بودم که برم حرم که یه پراید جلوی پام بوق زد و ترمز. چون عجله داشتم، بی‏معطلی سوار شدم و دیدم که راننده، یه خانوم جوونه که یه آقا رو صندلی جلو و دو تای دیگه رو (بجز من) عقب سوار کرده. یه موسیقی آن‏چنانی هم گذاشته بود و محض خالی نبود عریضه، شالی هم روی سرش انداخته بود. (البته نمی‏خوام درباره‏ش حکم صادر کنم؛ شاید اصلاً ایشون مسلمون نبوده.)

به میدون شهدا که رسیدیم، مسیر حرم به خاطر شلوغی روز «دحو الارض» بسته بود؛ چون بالاترین اعمال این روز، به نقل صاحب مفاتیح، زیارت امام رضاست. خانوم راننده پرسید که چرا اجازه نمی‏دن سمت حرم بریم. آقایی که جلو نشسته بود، گفت: چون امروز دحو الارضه. خانوم جوون با تعجب پرسید: چی‏چی ارض؟ و آقا توضیح داد که امروز همه می‏رن زیارت امام رضا علیه السلام.

توی حرم موقع زیارت، یاد اون راننده افتادم. تحسینش کردم که به خاطر نیاز مالی به کسب حلال رو آورده و دعا کردم خدا بی‏نیازش کنه.

و توی کف لطف خدا در حق اون خانوم بودم که روزی‏ش کرده بود یه بنده‏ی بی‏مقدار، روز زیارتی امام رضا (ع) توی حرم حضرت براش دعا کنه. روزی رو می‏بینی؟!




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: خاطرات خدمت
به‌تاریخ سه شنبه 87/9/5 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان لوگوی دوستان لوگوی دوستان
نگاه‌های دیگر



بالای صفحه



اینجا خانۀ خودتان است. کبوتر حرم