سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر حرم
 
خاطرات خدمت در حرم امام‌رضا علیه‌السلام

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ

1. می‏پرسند: چطور این افتخار نصیبت شد و توفیق نوکری آقا رو بهت دادن؟ خیلی پی‏گیری کردی؟ چند سال توی نوبت بودی؟ پارتی داشتی؟
می‏گم: من که لیاقتش رو هیچ وقت در خودم نمی‏دیدم و نمی‏بینم. هیچ کار خاصی هم نکردم. فقط آرزوش رو داشتم؛ آرزویی خیلی دور از دسترس. وقتی هم که آقا لطف کرد، همه‏ی کارها ظرف دو-سه هفته جور شد.

2. یکی از شب‏های عید امسال، مشغول خدمت‏گزاری بودم. مثل همیشه سعی می‏کردم با صبر و حوصله و برخورد خوب، زائرا رو راهنمایی کنم. برق خوشحالی و رضایت رو توی چشم مهمون‏های آقا می‏دیدم و کیف می‏کردم.
همون جا آرزو کردم یه بار هم که شده، توی مدینه خادم زائرای مادرش بشم و با همین ملاطفت دورشون بگردم. یاد برخوردهای توهین آمیز وهابی‏ها با زائران شیعه افتادم؛ دلم گرفت و آرزو کردم ...

3. ...




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: خاطرات خدمت
به‌تاریخ دوشنبه 88/1/24 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان لوگوی دوستان لوگوی دوستان
نگاه‌های دیگر



بالای صفحه



اینجا خانۀ خودتان است. کبوتر حرم