سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر حرم
 
خاطرات خدمت در حرم امام‌رضا علیه‌السلام

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ

 

امسال تولد امام رضا علیه السلام خیلی برام خاطره‏انگیز بود.
چهار روز مونده به عید میلاد، برای مأموریتی کاری راهی اون سر ایران شدیم. قرار بود من روز جمعه، تولد آقا، برگردم که به کارهای زیارت کربلام برسم. (ان شاء الله امروز عازمیم و نایب الزیاره‏ی همه‏ی دوستان هستم.)
هر چی تلاش کردم برای اون روز بلیت گیر بیارم، نشد که نشد. صحنه‏های زیبای حرم رو از تلویزیون می‏دیدم و افسوس می‏خوردم که نمی‏تونم ولادت آقا رو حرم باشم. از طرفی دوستان تماس می‏گرفتند و به هوای این که من مشهدم، التماس دعا می‏گفتند. اهالی اون شهر هم وقتی می‏فهمیدند ما مشهدی هستیم، می‏خواستند که سلامشون رو به آقا برسونیم. داغ زیارت قبل از مأموریت هم به دلم مونده بود، چون دفتر امانات حرم چمدونم رو تحویل نگرفت و من با دلی شکسته، از همون بیرون زیارتی خوندم و راهی شدم.
شب میلاد، رفتم خونه‏ی یکی از دوستانی که در اون شهر دارم. صبح جمعه، مراسم مولودی داشتند که سادگی و صمیمیتش خیلی تحت تأثیرم قرار داد و همون جا از امام رضا علیه السلام خواستم اون روز من رو بطلبه.
ظهر به امید این که برای پرواز مشهد جایی خالی بشه اومدم فرودگاه. پرواز قرار بود ساعت 1 بعد از ظهر انجام بشه، ولی تقریباً یک ساعت تأخیر داشت و در تمام این مدت، من مشغول ذکر و توسل بودم و امید داشتم که بتونم خودم رو شام میلاد آقا به حرم برسونم. با این حال قسمت نشد با اون پرواز برم. ناچار بلیت تهران گرفتم و اون‏جا تونستم خودم رو به پرواز 6:45 عصر برسونم. توی فرودگاه مهرآباد، به یه مادر جنوبی برخوردم که می‏گفت پسر جوونش سکته‏ی مغزی کرده و  تهران بستریه. وقتی به‏ش گفتم دارم می‏رم مشهد، خیلی خوشحال شد و ازم خواستم توی حرم برای خودش و پسرش دعا کنم.

توی راه حرم، حیرون لطف امام رضا علیه السلام بودم که که منت گذاشت و نوکرش رو طلبید. به اون روز پر از روزی فکر می‏کردم که بالاترینش، توفیق زیارت حضرت بود. در زیارت شام میلاد، به یاد همه‏ی ملتمسین دعا بودم.
این هفته هم توی آسایشگاه حرم، با دیدن این روایت از آقا یاد عنایتی افتادم که روز میلاد به‏م کرده بود:

عید همه‏تون مبارک. ان شاء الله به همین زودی به پابوس حضرت مشرف بشید.




موضوعات مرتبط:

به‌تاریخ چهارشنبه 88/8/13 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان لوگوی دوستان لوگوی دوستان
نگاه‌های دیگر



بالای صفحه



اینجا خانۀ خودتان است. کبوتر حرم