نگران بودم که به خاطر کمی وقت، در زیارت کاظمین حال مناسبی نداشته باشم، ولی لطف این دو امام، نوکر پسر و پدرشون رو نا امید نکرد و توی راه، این چند بیت به زبونم اومد که توی حرم امام موسی کاظم علیه السلام و امام جواد علیه السلام بخونم:
قصهای دارم از دیاری دور
از حریمی پر از نگاه خدا
از زمینی که قطعهای ز بهشت
شده از مقدم دو تا آقا
من که از هجر یار دلتنگم
شور آن سرزمین به سر دارم
میدهد بوی مادرم جایی
که کنار پدر، پسر دارم
مردمان گر چه گردمان بسیار
باز هم ما تکیم و تنهاییم
وارث غربتیم نسل به نسل
چون همه از تبار زهراییم
ارث مادر نشانهای دارد
هر که با فاطمهست، پنهان است
یا که در خانه هم ندارد کس
یا که یک عمر، کنج زندان است
دوری و انتظار یار و دیار
زودرس میشود چنین پیری
از پدر مانده گوشهی زندان
سجده و نالههای زنجیری
گرد خود چند مرد جنگ نداشت
تا کشد از نیام، شمشیرش
نیمهشب درد را نهان میکرد
در دل دانههای زنجیرش
از غریبیّ پارهی دگرم
قضههای دراز یاد من است
همسری بیوفا و زهر و عطش
روضهی غربت جواد من است
روضههای غریبی پسرم
تا غروب مدینه پل دارد
زود پرپر شد از خزان ستم
مثل مادر که عمر گل دارد
رنگ و بویی ز کربلا دارد
هر که تا کاظمین میآید
از کنار دو پارهی جگرم
بوی جدم حسین میآید
بعد سقای تشنهکام شهید
خیمههای تو را که دارد پاس؟
یاد غمهای عمهام زینب
رحم الله عمّی العباس
موضوعات مرتبط: