سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر حرم
 
خاطرات خدمت در حرم امام‌رضا علیه‌السلام

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ

تماس گرفتند که مشخصاتت رو بده که در شانزدهمین جشنواره‏‌ی مطبوعات برگزیده شده‌ی. سه تا مصاحبه فرستاده بودم که یکی‏ش رو این‏جا هم گذاشته‏‌م. تازه چند ساعت قبل از اختتامیه باخبر شدم که در رشته‏‌ی مصاحبه رتبه‏‌ی اول رو کسب کرده‏‌م و جایزه هم کمک هزینه‏‌ی سفر حج. چند روز مونده به سفر کربلا، این بهترین خبری بود که می‏‌شد بشنوم.

هر چند این موفقیت رو جداگانه به پدر و مادر و همسرم تقدیم کردم، ولی واقعاً اون رو لطف امام رضا علیه‌السلام می‌دونم و به ایشون تقدیم میی‌کنم.

داستان از این قراره که اواخر تابستون، با روزنامه مشکلی پیدا کردم و درست روز خبرنگار، اخراج شدم! حالم خیلی گرفته بود و از طرفی هم نمی‏خواستم کسی متوجه بشه تا این که بتونم کار دیگه‏ای دست و پا کنم. بنابراین، هر روز همون ساعتی که قبلاً سر کار می‏رفتم، از خونه بیرون می‏زدم و می‏رفتم حرم. نمازی و زیارتی و چُرتی! و ... خلاصه خودم رو تا شب مشغول می‏کردم و بر می‏گشتم. نزدیک سه هفته به همین وضعیت گذشت و همون وقت‏ها با خودم فکر می‏کردم که اگه مشهد نبودم و به حرم دسترسی نداشتم، چه جوری می‏تونستم این بحران رو پشت سر بذارم. الحمد لله بعد اون مدت، هم کار خوبی پیدا کردم و هم شیرینی اول شدن، تلخی اخراج رو از ذائقه‏ی من و خانواده‏م پاک کرد.

حالا، این موفقیت غیر منتظره رو مدیون نگاه شما می‏دونم آقا و به شما تقدیمش می‏کنم.

در همین حال‌وهوا:

جشنواره




موضوعات مرتبط:

به‌تاریخ شنبه 88/8/23 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان لوگوی دوستان لوگوی دوستان
نگاه‌های دیگر



بالای صفحه



اینجا خانۀ خودتان است. کبوتر حرم