یکشنبهشب مشهد برف میبارید. صبح که بلند شدم برم حرم (برای کشیک هفتگی)، همهجا برف نشسته بود.
اونجا پارو دادن دستمون که راه زائرای آقا رو باز کنیم. حالوحولی بود!
موقع نماز ظهر، همینجوری هوای گریه داشتم. توی صف جماعت نشسته بودم و صدای اذان هم میاومد. رسید به «حیّ علی خیر العمل». یادم اومد که «خیر العمل، برّ فاطمة و ولدها»: بهترین عمل، خوبی به فاطمه سلامالله علیها و فرزندانشه. به دلم افتاد که ما از صبح داشتیم برای زائرای پسر فاطمه پارو میکردیم؛ یعنی این رو از ما به عنوان بهترین عمل قبول میکنه؟
موضوعات مرتبط:
برچسبها: خاطرات خدمت