سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر حرم
 
خاطرات خدمت در حرم امام‌رضا علیه‌السلام

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ

تعطیلات تابستون و ایام ماه رجب باعث شده این روزها امام رضا علیه‌السلام میزبان زانران بیش‏تری از همه‌جای دنیا باشند و کار ما نوکرها هم چندبرابر بشه. از زیاد شدن کار اصلاً گله‏‌ای نیست، که ما هرچه بیش‏تر به زائران خدمت کنیم، خوش‏حال‌تر و راضی‌تریم. مشکل این‏جاست که به‌خاطر تصمیم‏‌های غلط آقایون مسئولان آستان‌قدس، مجبوریم گاهی سخت‏‌گیری کنیم و در حقیقت، به جای خدمت، زائران رو اذیت کنیم. خلاصه، این‌روزها شرمنده‏‌ی همه‏‌ی مهمون‏‌های امام رضا(ع) می‏‌شیم به‌خاطر این زائرآزاری.

نمونه‏‌ی بارز این اذیت‏‌ها، مسئولیت سنگین و بسیار سختیه که خودمون به‏‌ش می‏‌گیم «بست‏‌بستن». اگه ان‌شاءالله راهیِ زیارت امام رضا(ع) هستید، یادتون نره که هر روز نزدیک اذان ظهر و مغرب، مسیرهای منتهی به صحن انقلاب (یا همون سقاخونه) بسته می‌‏شه. به این مسیرها که حالت بلوار دارند، بست می‏‌گن. (ما که بالاخره معنی این کلمه رو نفهمیدیم.) یعنی بست‏‌های شیخ طوسی(ره)، شیخ طبرسی(ره) و شیخ حرّ عاملی(ره) حدود یک ساعت قبل اذان بسته می‏‌شن. (معمولاً تابستون‏‌ها بست شیخ بهاءالدین (بهایی) - بین مسجد گوهرشاد وصحن جمهوری - هم بسته می‌‏شه.)

حالا تصور کنید که خیلی‏‌ها این مسأله رو نمی‌‏دونند و مثلاً خانواده‌‏شون رو توی صحن انقلاب می‏‌ذارن تا برن وضو بگیرن و وقتی برمی‏‌گردند، با یه عده خادم چوب‏‌پربه‏‌دست رو‏به‏‌رو می‏‌شن که به‌هیچ‌وجه! به کسی اجازه‏ نمی‏‌دن رد بشه.

راستش من همیشه سعی می‏‌کنم یه کاری کنم که در عین مسدود کردن مسیر، زائرهاخیلی هم اذیت نشن و اون‌هایی که واقعاً کار دارن، بتونن رد بشن. این هفته مسدود کردن بست شیخ حرّ عاملی(ره) - عالم بزرگ و مظلوم شیعه که خیلی‏‌ها نمی‏‌دونن مرقدش توی صحن انقلابه - با ما بود. متأسفانه دوستان اصلاً برخورد خوبی با زائران نداشتند و انصافاً اذیت می‏‌کردند. تا جایی که صدای من هم دراومد. همه می‏‌گفتند حداقل به اندازه‏‌ی کسانی که دارن خارج می‏‌شن اجازه‏‌ی ورود بدید، و حرف حقی می‌‏زدند. من هم پیشنهاد کردم برای جلوگیری از ازدحام، مثل چراغ‌راهنمای سر چهار‏راه‏‌ها عمل کنیم؛ چند دقیقه مسیر ورود و چند دقیقه مسیر خروج رو ببندیم تا رفت‌وآمد به‌طور طبیعی‏‌تری انجام بشه. ولی گوش دوستان بدهکار نبود. توی همین هیر و ویر، یکی از خادمان باسابقه‏‌ی حضرت - که به قول خودش بیست ساله توی حرمه - با یه خادم خیلی کم‏‌سن و سال‏‌تر جرّ و بحثش شد و به‌هیچ‌وجه کوتاه نمی‏‌اومد و عزمش رو جزم کرده بود که طرف رو  به قول معروف تا مرحله‏‌ی منع تشرف بکشونه! من که به جای اون آقا خجالت کشیدم... .

بالاخره یواشکی به یکی از خانوم‏‌های منتظر پشت نرده گفتم: من اگه جای شما بودم، به حرف این‏‌ها (هم‏کاران خودم) گوش نمی‏‌کردم و هُل می‌دادم و رد می‌شدم! (البته با رعایت محرم و نامحرم!)

دست آخر هم طاقت نیاوردم و ول کردم و اومدم که خودم رو به نماز جماعت مغرب و عشا برسونم. (البته پستم از نظر قانونی تموم شده بود.) بعد هم که به آسایشگاه رفتم، از دوستان شنیدم که بالاخره با ایستادگی ملت، راه باز شده و همه از سدّ خادمان حضرت رد شدند!

خدایا! به حق امام رضا(ع) زائران آقا رو از دست زائرآزاری ما خادم‏‌ها و ما خادم‏‌ها رو از دست قوانین مسخره‏‌ی مسئولان حرم نجات بده! آمین! یا ربّ العالمین!

پ.ن.ان‌شاء‌الله به‏‌زودی با یک پست مفصل درباره‏‌ی توصیه‏‌های کاربردی به زائران تابستونی آقا خدمت میی‌رسم. 




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: خاطرات خدمت
به‌تاریخ چهارشنبه 89/4/16 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان لوگوی دوستان لوگوی دوستان
نگاه‌های دیگر



بالای صفحه



اینجا خانۀ خودتان است. کبوتر حرم