این هفته در حرم آقا علیبنموسیالرضا علیهما السلام میزبان خانوادهای هندی بودم که حالا مقیم استرالیا شدهند. نکتهی جالبی که خودم هم خبر نداشتم این بود که «محمد حنیف بسمی» و «فوزیه» - پدر و مادر خانواده - قبلاً سنی بودهن و به لطف خدا به مکتب اهلبیت(ع) هدایت شدهن.
آخر خدمت داشتم با یکی از دوستان دربارهی این خانوادهی هدایتشده صحبت میکردم. اون هم از خاطرهی برخورد با جوونی گفت که به قول خودش پیرو ... بوده و «پیر»شون ...ه و در همین حرم امام رضا(ع) چالش کردهن. جوون میگفته: «ما هم مثل شما هستیم و دوازده امام رو قبول داریم، فقط اذان ما پنج دقیقه زودتر از اذان شماست! در ضمن، از همهی مکروهات پرهیز میکنیم، زنهامون باید پوشیه بزنن، لباس آستینکوتاه نمیپوشیم و ...»
به اون دوست توضیح دادم که با توجه به اصطلاح «پیر» و این عقاید بدعتآلود، اون جوون عضو فرقهای با گرایشهای صوفیانه بوده که به قول خودشون، عقاید و اعمالشون هیچ فرقی با تعالیم شیعه نداره، ولی کلی فرق داره!
توی ذهنم اون خانوادهی هدایتشده و این جوون گمراه رو کنار هم گذاشتم و به این فکر میکردم که زیارت اون خانواده انشاءالله قبوله و ذخیرهی آخرت و مایهی برکتشون در دنیا، ولی زیارت این آدم نفهم و گمراه هیچ دردی ازش دوا نمیکنه!
موضوعات مرتبط:
برچسبها: خاطرات خدمت