سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر حرم
 
خاطرات خدمت در حرم امام‌رضا علیه‌السلام

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ

صحن جامع در آستانه ی نماز مغرب دیشب

آقا نیا! می‏‌خواهی بیایی که چه؟ ما که حالمان خوب است و کیف‏مان کوک؛ ملالی هم نیست، حتی با دوری شما! می‏‌گویند وقی بیایی، دین جدیدی می‏‌آوری. مگر همین دین الآنمان چه اشکالی دارد؟ ببین؛ دارم هشدار می‏‌دهم که اگر بیایی، در مقابلت می‏‌ایستیم.
اصلاً فرض کنیم آمدی و آمدی همین حرم امام رضا علیه السلام؛ جایی بهتر از این‏جا که پیدا نمی‏‌شود. فکر می‏‌کنی ما خادم‌‏های جدّت چطور با شما برخورد می‏‌کنیم؟ البته می‏‌دانم که همه‏‌ی این حرف‏‌ها را خودت می‏‌دانی، ولی این دردها را به شما نگوییم، به که بگوییم؟
فرض کنیم آمدی و دیدی دارم خانم زائر میان‌‏سالی را که روی فرش‏‌های صحن جامع دراز کشیده، از خواب بیدار می‏‌کنم. کاری که همین دیروز کردم. اگر بگویی بگذار استراحت کند، می‏‌گویم: به ما دستور داده‏‌اند نگذاریم کسی در حرم بخوابد؛ بی‌احترامی است. اگر بگویی بی‌احترامی نیست، هیچ توجهی نمی‏‌کنم. اگر بگویی او سیّده است و از خانواده‏‌ی ما؛ امروز رسیده و فردا دارد می‏‌رود؛ می‏‌خواهد چند لحظه‏‌ای استراحت کند تا بتواند امشب را بیدار بماند و با من حرف بزند، باز هم به خرجم نمی‏‌رود. دستور از بالاست.
اگر ببینی دارم به زن و شوهر جوانی گیر می‏‌دهم که با مهربانی دست هم را گرفته‏‌اند و از من بپرسی مگر این کار چه اشکالی دارد، می‏‌گویم: این قرتی‏‌بازی‏‌ها یعنی چه؟! آن هم توی حرم امام رضا (ع)! آخر از بالا دستور داده‏‌اند؛ مگر من می‏‌توانم سرپیچی کنم؟
اگر ببینی مسیری را بسته‌‏ام و از من بخواهی اجازه دهم کسانی که کار ضروری دارند، رد شوند، قبول نمی‏‌کنم. اصرار کنی، باز هم می‌گویم: از بالا گفته‏‌اند.
اگر بگویی پیشنهاد کنید چند وضوخانه برای خواهران در نزدیکی رواق‏‌ها بسازند تا مجبور نباشند برای فرار از رفتن این همه راه تا دست‏شویی‏‌ها، لب حوض‏‌ها وضو بگیرند و شما هم مجبور نباشید به‏‌شان تذکر بدهید، می‏‌گویم: به ما چه مربوط؟ زائر باید با وضو وارد حرم شود. در ضمن دست‏شویی‏‌ها را دور از رواق‏‌ها ساخته‏‌اند که زائر بی‏‌خودی در حرم نماند و فقط زیارت کند و برود. یعنی درست همان حرف‏‌هایی که از بالا به‏‌مان گفته‏‌اند.
خلاصه آقا جان! وقتی برای ما فقط دستور از بالا مهم است و کسی را بالاتر از آن بالا نمی‏‌دانیم، می‏‌خواهی بیایی که چه؟ بیایی، مثل جدت امام رضا (ع)، و بلکه بیش‏تر از او، غریب می‏‌شوی. فعلاً نیا تا ببینیم از بالا چه می‌گویند!




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: خاطرات خدمت
به‌تاریخ سه شنبه 89/5/5 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان لوگوی دوستان لوگوی دوستان
نگاه‌های دیگر



بالای صفحه



اینجا خانۀ خودتان است. کبوتر حرم