هرکی از امام رضا علیهالسلام فاصله بگیره، خودش رو «کسی» حساب میکنه و توهم برش میداره که واقعاً توی عالم، کارهایه. مثل همین سایهی مسجد گوهرشاد؛ روی نمای بیرونی ایوون که میافته، بزرگه و پر هیبت؛ اونقدر که سایهی گنبدش از گنبد آقا هم بزرگتر به نظر میرسه. اما یهذره که میره جلوتر، کوچیک میشه و سر به زیر.
آقا جون! هفتهای یه بار میآم نوکریت که به شما نزدیک بشم و از «من، من» کردنهای هرروزهم فاصله بگیرم. ولی باز هم یادم میره و در پیشگاه شما، خودم رو «کسی» حساب میکنم. به خودت نزدیکم کن و از «خودم»، دور.
موضوعات مرتبط:
برچسبها: خاطرات خدمت