سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر حرم
 
خاطرات خدمت در حرم امام‌رضا علیه‌السلام

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ

اعتکاف در مسجد جامع گوهرشاد

روز اول
قبل از هر چیز سلام، که در حرم شما علاوه بر آن‌که سلامتی می‌آورد، خیر و برکت هم به همراه دارد، از آن رو که یقین دارم جواب سلامم را می‌دهید و جواب سلام شما، سیلی از رحمت و برکت را به سویم سرازیر می‌کند. 

باقی حرف‌ها در این روز اول اعتکاف در مسجد گوهرشاد، شکر است و تشکر. شکر خدا که من را باز هم مهمانتان کرد و تشکر از شما که چنین کریمانه طلبیدید؛ در ماه رجب، ماه زیارتی خودتان، و آن هم ایام‌البیض و برای اعتکاف.

«زیارت رجبیه» گل اعتکاف امسالم می‌شود وقتی که «منتخب ادعیه و زیارات» را برمی‌دارم، به سمت گنبدت می‌چرخم و از زبان امام زمانم، به خاطر این توفیق حمد خدا می‌گویم: «الحمد للّه الذى اشهدنا مشهد اولیائه فى رجب» سپاس خدایی را که در ماه رجب ما را به شهادتگاه اولیایش کشاند. «و اوجب علینا من حقهم ما قد وجب» و حقوق واجب آنها را بر ما واجب کرد. «و صلى اللّه على محمد المنتجب و على اوصیائه الحجب».

حالا دعا می‌کنم که این زیارت به همین آمدن و رفتن پایان نگیرد. ما از مولایمان وعده شفاعت شنیده‌ایم و امضای تو را می‌خواهیم خدایا: «اللّهم فکما اشهدتنا مشهدهم فانجز لنا موعدهم» خدایا! چنان‌که چشم ما را به شهود شهادتگاهشان روشن کردی، وعده‌شان به ما را نیز عملی کن. «و اوردنا موردهم غیر محلئین عن ورد فى دار المقامة و الخلد» و ما را در کنار آنان جای ده و از پا نهادن به خانه‌ی امن ‌آسایش جاودان محروم نفرما.
روز دوم
این همه زائر که این همه راه را، چه از دیار دور خود و چه از دل دور از یاد تو، آمده‌اند تا در آغوشت به اعتکاف بنشینند، همه امیدوارند و حاجتمند: «انى قصدتکم و اعتمدتکم بمسألتی و حاجتی» با خواسته و حاجت به سوی شما آمده‌ام و به شما تکیه کرده‌ام. گرفتارم؛ گرفتار آتشی که خودم هیزمش را گرد آورده‌ام: «و هی فکاک رقبتی من النار» حاجتم رهایی از آتش است. ولی نمی‌خواهم رها از آن آتش، در آتش دوری از شما بسوزم: «و المقر معکم فی دار القرار» می‌خواهم که با شما باشم در آن سرای جاویدان. «مع شیعتکم الابرار» با شیعیان خوبتان.

آمده‌ام در این خلوت سه‌روزه در گوهرشاد شما را بهتر بشناسم و دلم را به پنجره‌ی معرفتتان گره بزنم: «فبکم یجبر المهیض، و یشفی المریض» اگر شکسته‌ای پیوند می‌خورد، به واسطه‌ی شماست و اگر مریضی شفا می‌یابد، با نظر عنایت شما.
روز سوم
چه زود زمان وداع فرا رسیده است. امروز داغ‌دار عمه‌ی مظلومه‌تان هستیم و سرشار از توشه‌ی قرآن و مناجات ام داود، غروب زیارت وداع را با روضه‌ی وداع عاشورا شست‌وشو می‌دهیم. این لحظات آخر آمده‌ام برای خداحافظی و قول و قرار: «انی بسرکم مؤمن، و لقولکم مسلم» به رازتان معتقدم و در برابر فرموده‌تان، تسلیم. «و علی الله بکم مقسم فی رجعی بحوائجی و قضائها و امضائها و انجاحها و ابراحها» خدا را به شما قسم می‌دهم که با حاجت برآورده از این درگاه برگردم. «و السلام علیکم سلام مودع، و لکم حوائجه مودع» سلام‌های آخرینم را نثارتان می‌کنم و حوائجم را در پیشگاهتان به امانت می‌سپارم. «یسئل الله الیکم المرجع، و سعیه الیکم غیر منقطع» از خدا می‌خواهم که من را باز هم به این آستان برگرداند و قدمم به سوی این خانه بریده نشود.

دارم می‌روم و برای همه‌ی آنهایی که التماس دعا گفته‌اند، بهترین‌ها را می‌خواهم. آغوش اعتکاف شما چه صفایی داشت. دعا کنید به آغوش گناه بازنگردم.

پ.ن.
1. گزارش تصویری
2. این نوشته در روزنامه قدس




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: مناسبت‌ها
به‌تاریخ چهارشنبه 91/3/17 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان لوگوی دوستان لوگوی دوستان
نگاه‌های دیگر



بالای صفحه



اینجا خانۀ خودتان است. کبوتر حرم