این خانواده از همان اول «ماندنی» نبودهاند که «ماندگار» شدهاند. یعنی نیامدهاند که بمانند، آمدهاند برای رفتن. کسی که برای ماندن میآید، به آسایش خود در زمان ماندن میاندیشد، برای ماندن زاد و توشه فراهم میکند و حتی اگر به زلالی آب باشد، میماند و میگندد و ماندآب میشود. اما آنکه برای رفتن آمده است، چشم به مقصد دارد و در راه نمیماند. حکایت محمد و آل محمد(ص)، حکایت همان مسافر ناگزیر است که باید بیاید، هم راهرو باشد و هم راهبر، در راه نماند و دست درراهماندگان را هم بگیرد. این خانواده از خلقت نوری خود در عرش نازل شدهاند تا ذرههای خاکی بشر - هر کس را به تناسب حال خود - به خورشید برسانند. در این میان، همنشینی نور با خاک چه درد بزرگی است! اما آلالله این درد را به جان میخرند، چون خدایشان چنین پسندیده است.
پای سفرهی معرفت این خاندان که بنشینی، میبینی از ابتدا تا انتها، راهشان و حرفشان و هدفشان و یکی است و همین است که چراغ هدایت میشوند و از ابتدا تا انتهای تاریخ میدرخشند. نوری که در این میان بیشتر رخنمایی و دلربایی میکند، نور حسین(ع) است که مقصدش را پیش از ولادتش نشان دادهاند: «اللهم انی اسئلک بحق المولود فی هذا الیوم، الموعود بشهادته قبل استهلاله و ولادته»؛ خدایا! به حق مولود امروز از تو میخواهم که قبل از آمدنش وعده شهادتش را دادهاند.
اهلبیت(ع) همه چراغ هدایتاند، اما حسین(ع) که از همان ابتدا هدف و مسیرش روشنتر بیان شده و زینتبخش شب ولادتش هم ذکر شهادتش بوده است، «مصباحالهدی» نامیده میشود.
حکایت اهلبیت(ع) حکایت کشتی نوح(ع) است که هر که بر آن سوار شود، اهل نجات است و هر کس رو برگرداند، هلاک غرق. اما حسین(ع) که مسیر هدایت انسان را تا کربلا ترسیم میکند، «سفینةالنجاة» خوانده میشود.
حسین(ع) با آمدنش ندای «هر که دارد هوس کربوبلا بسمالله» سر میدهد و شاید اتفاقی نیست که فردای سالروز بعثت جدش رسول خدا(ص) از مدینه راهی مکه میشود تا بعثت او را کامل کند و سوم شعبان، همزمان با سالروز ولادت خودش، وارد حرم امن الهی میشود. حسین(ع) امروز وارد مکه میشود و به خدا پناه میآورد، همان خدایی که پیش از این در دعای عرفه با او چه زیبا سخن گفته است: «الهی! الی من تکلنی؟ الی قریب فیقطعنی؟ ام الی بعید فیتهجمنی؟ ام الی المستضعفین لی و انت ربی و ملیک امری؟»؛ خدایا! به که واگذارم میکنی؟ به خویشاوندی که پیوندش را با من قطع کند؟ یا به بیگانهای که من را از خود براند؟ یا به آنکه خوارم شمارد؟ در حالی که پروردگار و زمامدار کار من تویی.
حسین(ع) امروز به خدایی پناه آورده است که صبح عاشورا او را «ثقتی فی کل کرب» و «رجائی فی کل شدة» میخواند.
حسین(ع) امروز به خدایی پناه آورده است که عصر عاشورا و در هنگامه هجوم دشمنان با او چه زیبا مناجات میکند: «اللهم انت متعالی المکان، عظیم الجبروت، شدید المحال، غنی عن الخلائق، عریض الکبریاء، قادر علی ما تشاء، قریب الرحمة، صادق الوعد، سابغ النعمة، حسن البلاء، قریب اذا دعیت، محیط بما خلقت، قابل التوبة لمن تاب الیک، قادر علی ما اردت، و مدرک ما طلبت، و شکور اذا شکرت، و ذکور اذا ذکرت، ادعوک محتاجا، و ارغب الیک فقیرا، و افزع الیک خائفا، و ابکی الیک مکروبا، و استعین بک ضعیفا، و اتوکل علیک کافیا...».
یاد حسین(ع)، همه حرفها را به کربلا ختم میکند: السلام علی الحسین(ع)، و علی علی بن الحسین(ع)، و علی اولاد الحسین(ع)، و علی اصحاب الحسین(ع).
موضوعات مرتبط:
برچسبها: مناسبتها