موضوع حضور، فعالیت و اثرگذاری مسلمانان در جوامع غربی از مسائل جالبتوجهی است که کارکرد اسلام را در جوامع غیرمسلمان بازگو میکند. در این نوشتار، دکتر «مونا مکرّم عبید»، استاد دانشگاه آمریکایی قاهره به بررسی حضور پررنگ مسلمانان در غرب پرداخته است. متن انگلیسی این مقاله در سایت مجمع تقریب مذاهب اسلامی آمده است.
حضور اقلیتهای مسلمان، چه در اروپا و چه در ایالات متحده آمریکا، نشان از گسترش تمدن مسلمانان به نقاط مختلف دنیاست، بنابراین میتوان اسلام را پل ارتباطی کشورهای مسلمان با جهان غرب دانست.
ریشههای شکلگیری اقلیتهای مسلمان در غرب به دوران فتح اندلس بازمیگردد. در آن زمان اسلام از جنوب غربی اروپا وارد این قاره شد و بعدها پیروان این دین به جنوب فرانسه و سپس به شرق اروپا راه یافتند. همزمان با این گسترش، دامنه امپراتوری عثمانی به «وین»، پایتخت امپراتوری آن زمان اتریش کشیده شد. علت مسلمان شدن تعداد زیادی از ساکنان منطقه بالکان را باید در همین تحول جستجو کرد.
اروپاییهای تازهمسلمان بعدها هسته اصلی اقلیتهای مسلمان در آن سرزمین را تشکیل دادند که هم اکنون در اروپای شرقی سکونت دارند. این حضور، نشانی تاریخی از پیوند فرهنگ اسلامی با غرب است.
در چند سال اخیر، تشکلهای اسلامی غرب، در پرتو افزایش تعداد مسلمانان و نیز افزایش فعالیتهای فرهنگی آنان، پی درپی به توفیقاتی دست یافتهاند. آمار نشان میدهد که دست کم 7 میلیون مسلمان در ایالات متحده آمریکا زندگی میکنند و طی دهههای اخیر، تعداد زیادی از موسسهها و مراکز فرهنگی اسلامی در این کشور پا گرفتهاند که در پهنه آمریکا نقش مهمی را ایفا میکنند. در کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز حدود 35 میلیون مسلمان زندگی میکنند که پیش بینی میشود تا سال 2020 تقریباً 10 درصد از کل جمعیت قاره اروپا را به خود اختصاص دهند. در کشورهای عضو اتحادیه اروپا 7006 مسجد، اتحادیه و انجمن اسلامی وجود دارد که بیش از 16 میلیون مسلمان از خدمات این مراکز بهرهمند میشوند.
اقلیتهای مسلمان ساکن غرب با چالشهای بزرگی مواجهند، هرچند مشکلات و چالشهای مسلمانان اروپا با مشکلات مسلمانان آمریکا تفاوت دارد و در خود اروپا هم مسلمانان کشورهای مختلف، مشکلات خاص خود را دارند.
در ایالات متحده آمریکا، سلطه صهیونیسم بر رسانهها، نقش کلیدی را در فشار رسانهای و تبلیغاتی بر مسلمانان برعهده دارد؛ اما چنان که گفتیم، در اروپا، مسلمانان کشورهای مختلف وضعیت متفاوتی دارند. تعداد مسلمانان ایتالیا کمتر از یک میلیون نفر است که 80 هزار تازهمسلمان هم به آنها اضافه میشوند. مسلمانان این کشور 450 مسجد بنا کردهاند، اما دولت ایتالیا هنوز اسلام را از ادیان رسمی این کشور به حساب نمیآورد. در آلمان بیش از 3 میلیون مسلمان زندگی میکنند که اکثر آنها اهل ترکیه هستند، اما آلمانیها هم مسلمانان را بیگانه و خطرناک میدانند.
در بریتانیا مسلمانان با جمعیتی بیش از 2 میلیون نفر، پنج درصد از کل جمعیت را تشکیل میدهند، یک سوم مسلمانان بریتانیا هندی تبار هستند و سایر مسلمانان این کشور، به حدود 100 زبان صحبت میکنند و ریشه در 56 کشور مختلف جهان دارند. مسلمانان انگلستان 600مسجد دارند که آنها را به عنوان موسسههای خیریه به ثبت رساندهاند. همچنین در بریتانیا 1400 تشکل اسلامی فعالیت میکند، به نظر میرسد که وضعیت مسلمانان در بریتانیا، بهتر از دیگر کشورها باشد، چون در قوانین این کشور نگاه مثبتی به گروههای مختلف نژادی وجود دارد.
اما در فرانسه، که بیشترین تعداد مسلمانان را در خود جای داده است، سیاست مشخصی در برخورد با مسلمانان و سایر مهاجران وجود ندارد. جمعیت مسلمانان این کشور حدود 6 میلیون نفر است که 1300 مسجد، 600 تشکل اسلامی و چند ایستگاه رادیویی محلی دارند. در این کشور بیش از یک صد مسلمان فرانسوی الاصل هم زندگی میکنند. در فرانسه شاهد بودیم که به بهانه ممنوعیت استفاده از هرگونه نماد آشکار دینی، جنجالی بر سر حضور دختران مسلمان با حجاب در مدارس دولتی پدید آمد و مسلمانان این کشور با مشکلات بسیاری مواجه شدند.
در سالهای اخیر شاهد ظهور نسل جدیدی از مسلمانان هستیم که در غرب به دنیا آمده و با فرهنگ این سرزمین پرورش یافتهاند. این نسل در مقایسه با نسل پیش از خود که گرفتار مشکلات متعددی بودند، در وضعیت بهتری به سر میبرند. در چند سال گذشته فعالیتهای فرهنگی اقلیتهای مسلمان غرب افزایش چشمگیری داشته است؛ اما در عین حال این فعالیتها با چالشهایی نیز مواجه بوده است که همین چالشها تأثیر تلاشهای فرهنگی مسلمانان را کمرنگ کرده است. این چالشها به ذات روابط موجود بین اسلام و غرب برمیگردد.
در روابط بین اسلام و غرب ناسازگاریهایی وجود دارد که تشدید آنها مشکل ساز میشود. ریشه این تناقضات را نیز باید در وجود بی اعتمادی متقابل در دوران پیش از مدرن و به ویژه در زمان جنگهای صلیبی جست. خشونتهای به کار رفته در آن جنگها هنوز در ذهن مسلمانان و نیز غربیها باقی مانده است.
از سوی دیگر گسترش روند جهانی سازی، اندیشه رویارویی اسلام و غرب را تقویت کرده است. در واقع، شماری از عوامل اساسی، اسلام و جهانی سازی را رو در روی یکدیگر قرار داده است. جهانی سازی مدعی است که علاوه بر حوزههای فرهنگ و اقتصاد، به لحاظ سیاسی نیز نظامی دموکرات با شیوه غربی پدید میآورد که برپایه کثرت گرایی و آزادی بیان و اندیشه بنیاد نهاده شده است. از سوی دیگر، اسلام صرفاً یک آیین نیست، بلکه نظامی جامع برای زندگی ترسیم میکند که در همه حوزهها حرفی برای گفتن دارد. از این رو اسلام و جهانی سازی در برابر هم قرار میگیرند.
قابل ذکر است که آمریکاییها نسبت به مردم اروپا کمتر احساس تمدن ریشه دار میکنند. به علاوه اروپا از دیرباز با کشورهای عربی و مسلمان همسایه بوده است. همین امر باعث شده که وضعیت مسلمانان در اروپا بهتر از آمریکا باشد.
مشکل اصلی اقلیتهای مسلمان در غرب، این است که ید واحدی را تشکیل نمیدهند تا بتوانند فشارها را در کنار یکدیگر راحتتر تحمل کنند. این پراکندگی به دلیل اختلافهای قومی و زبانی و منافع خاص نژادی برای مهاجرت به غرب به وجود آمده است. در چنین فضایی، اهمیت نقش تشکلهای اسلامی دوچندان میشود که میتوانند با همدلی، زمینههای یکپارچگی اقلیت مسلمان غرب را پدید آورند، همان گونه که اقلیت یهود در آمریکا به این قدرت دست یافته است.
نکته مهم این است که تشکلهای اسلامی غرب باید در ارائه تصویر صحیح از اسلام در اذهان عمومی مردم آن سرزمین تلاش کنند. برای این مهم، باید علاوه بر حمایت از تشکلها و مراکز فرهنگی موجود، به ایجاد مراکز جدید نیز همت گماشت.
تشدید فعالیت اقلیت مسلمان در غرب و نیز تقویت ارتباط با جامعهای که در آن زندگی میکنند، به معنای ذوب در ارزشهای آن جوامع نیست، بلکه به معنای رفع تبعیض بین مسلمانان و آنهاست.
مسلمانان غرب باید برای حفظ عقاید خود در آن جوامع بکوشند و به ویژه بر پرورش صحیح نسل جدید مسلمانان همت گمارند. پیداست که کشورهای اسلامی نیز باید حمایت از اقلیت مسلمان غرب را مدنظر گیرند و صدای آنان را به گوش همه برسانند.
موضوعات مرتبط: