سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر حرم
 
خاطرات خدمت در حرم امام‌رضا علیه‌السلام

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ

روایت مراسم تعویض پرچم گنبد امام رضا(ع) به‌مناسبت سالروز میلاد

بوسه بر گنبد طلای امام رضا علیه‌السلام

ذره در کنار خورشید تاب خودنمایی ندارد. وقتی قرار است کسی در آستانه سالروز میلاد امام رضا(ع) حال‌وهوای تعویض پرچم گنبد طلای آقا را توصیف کند، باید همه گزارش را سوم‌شخص بنویسد. ابراز وجود و من‌من کردن در کنار امام رضا(ع) کمال بی‌ادبی است. 

از گنبذ تا گنبد

«مادرجان» - مادربزرگ مهربان و امام‌رضایی خبرنگار - اول باور نمی‌کند که نوه‌اش ماجرای بخشیدن یک‌سوم مهریه او به‌عنوان «گنبذنمایی» در اولین زیارتش را در روزنامه نوشته است. وقتی نوه‌های دیگر نوشته را برای او می‌خوانند، قول می‌دهد که برای نوه‌اش هدیه‌ای بخرد. در همین لحظات، دبیر سرویس تلفن می‌زند و از آفیشی استثنایی خبر می‌دهد: فردا صبح برو برای گزارش مراسم تعویض پرچم گنبد امام رضا(ع). خبرنگار هدیه‌اش را گرفته است.

نگرانی تا لحظه نگریستن

ترافیک میدان شهدا و تغییر مسیر تاکسی به چهارراه خسروی خبرنگار را نگران می‌کند که به مراسم نرسد. وارد حرم که می‌شود، می‌بیند بست شیخ طوسی(ره) مسدود است. از دارالحجة (زیرزمین) خودش را به آن‌سو می‌رساند تا در ورودی شیخ حر عاملی(ع) به دیگر دوستان و همکاران بپیوندد. سرگردان است و موبایل هم خط نمی‌دهد تا بتواند سراغ همکاران را بگیرد. ولی از کرم امام رضا(ع)، باید آن روز دوشنبه باشد تا خبرنگار دو تن از خادمان هم‌کشیک سابقش را ببیند و با کمک آنان از سد رد شود و به صحن انقلاب برود. آنجا باید خبرنگار آستان‌قدس را ببیند تا او به صحن آزادی راهنمایی‌اش کند و باز در میان آن ازدحام که کسی به کسی نیست، دوباره همان همکار را ببیند و او بگوید: «فکر نکنم بتوانی بروی بالا. ولی دنبالم بیا.»

صحن آزادی با نوای «رضا جانم، رضا جانم، رضا جان» به زائران خوش‌آمد می‌گوید. دو خبرنگار به ورودی صحن آزادی به رواق امام خمینی(ره) که می‌رسند، همکار آستان‌قدسی رد می‌شود و خبرنگار پشت در می‌ماند. یک نیم‌نگاه به گنبد طلا کافی است تا در پس از چند لحظه باز شود و خبرنگار وارد شود و بروبچه‌های رسانه‌ای را ببیند که پشت در بسته ورودی نیم‌طبقه صحن آزادی منتظراند. نه موبایل خط می‌دهد و نه صدا به صدا می‌رسد. اینجا دیگر یقین می‌کنی که همه کارها دست خود آقا امام رضاست و سرانجام دست عنایت خود آقا در را باز می‌کند و خبرنگاران از خوانی دیگر می‌گذرند.

عکاسان و خبرنگاران هنوز منتظرند و یکی از آن بالا می‌گوید مراسم تعویض پرچم تمام شده است! فیلمبردار شبکه خبر نگران است که باید ساعت هشت از مراسم پخش زنده بدهد. فیلمبردار شبکه قرآن هم منتظر ایستاده است. کم نشان دادن شارژ رکوردر که پر بوده هم خبرنگار را نگران می‌کند. شاید همه این دل‌نگرانی‌ها برای این است که سراسر دلهره باشی تا وقتی به آن بالا می‌رسی کنار گنبد یار، طعم آرامش را بهتر و بیشتر بچشی.

راه بهشت را به محبان نشان دهد

بالاخره در باز می‌شود و نفس‌زنان به‌سوی گنبد می‌دویم. مراسم تعویض تمام شده است. خادمان امام رضا(ع) که تقریباً همه از سادات هستند و شال سبز زیبایی بر گردن دارند، رو به گنبد طلا ایستاده‌اند و همراه مداحی حاج علی ملائکه زمزمه می‌کنند:

این بارگاه نور به هفت آسمان دهد
این مهربان امام به عالم امان دهد

وقتی که باد پرچم او را تکان دهد
راه بهشت را به محبان نشان دهد

و سرودی که به مناسبت روزهای میلاد بر لبان همه می‌نشیند:

«ای گل نازم، مولا یا امام رضا
محرم رازم، مولا یا امام رضا

گل گلزار پیغمبر، پسر موسیِ جعفر
به امید آمدم سویت، تو مرانی مرا از در

باغ و بهارم، مولا یا امام رضا
دار و ندارم، مولا یا امام رضا

با این بیت مداح، یاد پدر و مادر و همه حق‌داران در دل زنده می‌شود:

مادر مرا به مهر و ولای تو شیر داد
من پشت‌پا به فطرت مادر نمی‌زنم

و همه زمزمه می‌کنند: «جانم رضا، جانم رضا، ای جان جانانم رضا»

بی رضا نمی‌خواهم

حالا دیگر صدای گریه‌ها بالا گرفته است:

من بهشت و رضوان را بی رضا نمی‌خواهم
حور و خُلد و غِلمان را بی رضا نمی‌خواهم

گر چه خود مسلمان‌ام، خاک پای سلمان‌ام
صدهزار سلمان را بی رضا نمی‌خواهم

گر چه اهل ایران‌ام، کشورم بود جانم
من بهشت ایران را بی رضا نمی‌خواهم

رباعی میلادیه هم پایان مدح و ثنای خادمان است:

بر روی رضا شمس امامت صلوات
بر شافع ما روز قیامت صلوات

در شام ولادتش به رسم عیدی
بفرست بر این روح کرامت صلوات

و مداح برترین حاجت اهل عالم را به همه یادآوری می‌کند: «در شب میلاد علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع)، مراسم تعویض پرچم، دعا کنید برای فرج امام زمان: اللّهم کن لولیّک الحجّة بن الحسن، صلواتک علیه و علی آبائه، فی هذه السّاعة و فی کلّ ساعة، ولیّاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً، حتّی تسکنه ارضک طوعاً، و تمتّعه فیها طویلاً.» و بعد، لب‌ها سه بار به دعای «اللّهم عجّل لولیّک الفرج» باز می‌شوند.

«خدایا عیدی ما رو فرج مولامون قرار بده. عیدی ما رو در این شب ولادت باسعادت اربابمون امام رضا(ع)، آمرزش ما قرار بده. عیدی ما رو برآورده شدن حوائج همه دوستان امام رضا(ع) در سراسر عالم قرار بده. به حق امام رضا(ع) احدی رو امشب از در خانه خودت ناامید برمگردان. به برکت ولادت امام رضا(ع) همه مریضامون رو شفا بده. گرفتاری همه دوستان امام رضا(ع) برطرف فرما. مشکلات اقتصادی دوستان امام رضا(ع) رو برطرف کن. به حق امام رضا(ع) دین ما، قرآن ما، مملکت ما، ناموس ما، دولت ما، نهضت ما، رهبر عزیر ما رو بیش از پیش یاری کن. شر دشمنامون به حق امام رضا(ع) به خودشون برگردان. احدی رو این شب و روز از توی حرم امام رضا(ع) دست خالی برمگردان. همه اونهایی هم که دلشون می‌خواست بیان در این ایام خجسته به پابوس این امام رئوف، این امام مهربانی‌ها، بیان این بهشت باصفا رو ببینن، وسایل براشون مهیا نشد، به حق امام رضا(ع) ثواب زیارت امام رضا(ع) رو به اونها هم کرامت بفرما. نعمت نوکری امام رضا(ع) رو هم از ما زوال میاور. خدایا این پرچم عوض شد، پرچم فوق گنبد؛ خوش به حال این پرچم که همیشه دوروبر این امام رضاست. خوش به حال اون کبوترهایی که پرواز می‌کنن آزادانه دوروبر این گنبد طلای امام رضا(ع). به حق این امام رضا(ع)، به حق این پرچمی که راه بهشت رو به محبان نشون می‌ده همون‌جور که شاعر گفته، تا روز قیامت ما رو زیر این پرچم امام رضا(ع) قرار بده. این پرچم که ملت ایران ازش خرسندند، کشور ما زیر این پرچمه که از بلاها در امانه، به حق امام رضا(ع) مملکت ما رو زیر پرچم امام رضا(ع) از همه بلاها حفظ فرما. خشنودی مولامون امام رضا(ع) همه با هم سه صلوات بلند ختم کنید.»

دخیل پیشانی بلند

حالا بعد از پایان مداحی فرصتی است که همه بروند و دخیل گنبد طلا شوند. خبرنگار که همیشه با دیدن گنبد رفیع امام رضا(ع) آن را به پیشانی بلند آقا تشبیه می‌کرده، حالا بلندی این پیشانی را بهتر حس می‌کند. وقتی جلو می‌رود و گنبد را بوسه‌باران می‌کند، دعایی جز «اللّهم عجّل لولیّک الفرج» بر زبانش نمی‌آید، چون اینجا باید حاجات همه مردم ایران و همه شیعیان و محبان را یک‌کاسه کند و چه دعایی جامع‌تر از دعا برای فرج؟

تا می‌تواند مساحتی از گنبد را که ممکن است، لمس می‌کند و بوسه می‌زند: بوسه ... چشم راست ... چشم چپ ... اللّهم عجّل لولیّک الفرج ... بوسه ... چشم راست ... چشم چپ ... اللّهم عجّل لولیّک الفرج ... بوسه ... دست کشیدن بر گنبد و سپس بر سر و سینه ... اللّهم عجّل لولیّک الفرج ...

فقط خادمان و خبرنگاران اینجا نیستند. همه دل‌های عاشقی که در صحن انقلاب و آزادی و دیگر صحن‌ها و رواق‌های حرم منتظرند، اینجا کنار گنبد حضور دارند. از پنجره مشرف به ضریح مطهر - که روپوش او را هم دارند هم‌زمان عوض می‌کنند - صدای همهمه و مناجات و ناله و زاری زائران به گوش می‌رسد، ناله‌هایی که از اینجا به دست آقا علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) به آسمان می‌رسند.

عجیب است که آن بالا موبایل خط می‌دهد! باید هم چنین باشد که اینجا معبر رسیدن پیام‌ها و درددل‌های زائران دور و نزدیک به درگاه خداست. خبرنگار، پیامکی را به پدر و مادر و بستگان و دوستانش ارسال می‌کند که در راه حرم آماده کرده است: «در کنار «گنبد مطهر» امام رضا(ع) دعاگویتان هستم.» واقعاً هم دعاگویشان بوده است. دعای برای فرج، گشایش کار همه است که «انّ فی ذلک فرجکم».

گل‌بانگ سربلندی

در حال بازگشت، خبرنگار باید چهارده صلواتی را بفرستد که برای رسیدن به مراسم نذر حضرت زهرا(س) کرده بود. هنوز داغ است و متوجه نیست که کجا بوده، ولی مطمئن است که با تکرار ذکر «اللّهم عجّل لولیّک الفرج»، فرصت در کنار گنبد بودن را از دست نداده است. پاهای خبرنگار سست است، گیج می‌زند و نمی‌داند چه می‌کند. هنوز سنگینی نگاه گنبد را بر جان و تن خود احساس می‌کند. دوست دارد بخوابد و خواب امام رضا(ع) را ببیند. اگر برای نوشتن و رساندن این گزارش به روز میلاد نبود، دوست داشت در حرم بنشیند و در لذت این توفیق غرق شود؛ به سجده شکر رود و از آقای خود تشکر کند.

حالا رسیده است به صحن گوهرشاد، روبه‌روی گنبدی که چند دقیقه پیش کنارش بوده است و گنبد همچنان در نظرش بلند است و سر به آسمان می‌ساید: «بر آستان جانان گر سر توان نهادن/ گل‌بانگ سربلندی بر آسمان توان زد».

خبرنگار از حرم بیرون آمده است که پیامک خرید و فروش فیش حج برایش می‌آید. پاکش می‌کند و در دل می‌گوید: من همین الآن از حج فقرا برگشته‌ام. تذکره حج من در دست امام رضاست که هر وقت صلاح بداند، امضا خواهد کرد.

آخرین سلام را به امام رضا(ع) می‌دهد و پیامک دوستی را می‌خواند که در جواب برایش فرستاده است: «دستم به‌روی سینه برای ارادت است/ این بارگاه قدس امام کرامت است/ فرقی نمی‌کند ز کجا می‌دهی سلام/ او می‌دهد جواب تو را، اصل نیت است/ فرقی نمی‌کند که کجای حرم روی/ حتی نگاه کردن گنبد عبادت است».

پ.ن.

1. عیدتون مبارک. دیشب و امروز در حرم دعاگوی همه‌تون بودم.

2. این نوشته در روزنامه قدس

3. گزارش تصویری مراسم تعویض پرچم

4. فیلم مراسم تعویض پرچم

5. گزارش تصویری مراسم شست‌وشوی گنبد مطهر

6. گزارش تصویری مراسم گل‌باران پنجره‌فولاد




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: مناسبت‌ها
به‌تاریخ سه شنبه 92/6/26 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان لوگوی دوستان لوگوی دوستان
نگاه‌های دیگر



بالای صفحه



اینجا خانۀ خودتان است. کبوتر حرم