سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر حرم
 
خاطرات خدمت در حرم امام‌رضا علیه‌السلام

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ


همه‌چیز آن‌جاست

 

هم شب زودتر به خانه برمی‌گشتم و هم «همه‌چیز آن‌جاست» را از دست نمی‌دادم. ولی هرچه سعی کردم به پاس یک برسم، نشد.

ساعت ده شب از صحن غدیر آمدم آسایشگاه تا خروجم را بزنم و چایی بخورم. تلویزیون سریال شبکه‌ی یک را نشان می‌داد. پرسیدم: «همه‌چیز آن‌جاست چی شد؟» میزبان کشیک سوم شب با اشاره به چای زنجبیلی که به‌راه بود، گفت: «فعلاً که همه‌چیز این‌جاست!»


راست می‌گفت. همه‌چیز همین‌جاست؛ در کنار امام رضا علیه‌السلام.




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: خاطرات خدمت
به‌تاریخ سه شنبه 93/11/7 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان لوگوی دوستان لوگوی دوستان
نگاه‌های دیگر



بالای صفحه



اینجا خانۀ خودتان است. کبوتر حرم