سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر حرم
 
خاطرات خدمت در حرم امام‌رضا علیه‌السلام

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ

می خواسنم بازم از حرم بنویسم، ولی امروز که فرصت کردم یه سری به وبلاگ ها بزنم دیدم دنیا رو آب برده و منو خواب!

الآن که دارم این چند خط رو می نویسم، دلم همین جور داره می زنه: چطور تا حالا ساکت مونده بودم؟! یه استادنما به خودش جرأت می ده توی دانشکده ی هنرهای زیبا به خواهر ما اهانت کنه!

می خواستم از حرم بنویسم؛ که چی؟ که خودمو نشون بدم؟ که بگم منم کسی ام؟ گور بابای همه ی این اعتباریات!

شرمنده ی اون خواهرم که تا حالا به سپاه کربلای حمایت ازش نپیوسته بودم. امیدوارم مادرش فاطمه ی زهرا سلام الله علیها اسم منو جزو «توابین» این نهضت ثبت کنه. 




موضوعات مرتبط:

به‌تاریخ چهارشنبه 86/2/19 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان لوگوی دوستان لوگوی دوستان
نگاه‌های دیگر



بالای صفحه



اینجا خانۀ خودتان است. کبوتر حرم