در حرم امام رضا علیه السلام، هر از گاهی مراسمی هست به نام «سفره» برای دستهبندی و شمارش نذوراتی که زائرا داخل ضریح میندازن. یه بار توفیق شد که توی این مراسم شرکت کنم؛ دور یه میز بزرگ نشستیم و پولها رو گونی گونی میآوردن و جلومون میریختن. برای من فضای خیلی قشنگی بود که چند بار اشکمو سرازیر کرد: تودهای از انواع سکه و اسکناس ایرانی و خارجی، به علاوهی نامههایی که زوّار دردمند امام مهربون برای آقاشون نوشته بودن. توی این انبوه پول، از تراول چند صد هزار تومنی تا سکهی پنج تومنی و حتی بلیت واحد مشهد (که اینجا حکم پول خورد رو داره) به چشم میخورد. اما جالب اینجا بود که هیچ کدوم از ما نمیدونست پشت این پولها، چه نیتهایی خوابیده؛ معلوم نبود کدوم دلشکسته ای اون سکهی پنج تومنی رو توی ضریح انداخته. اینجا خبری از شاه و گدا نبود و فقط نیت افراد ارزش نذرشونو معین میکرد. احساس میکردم دم در اون اتاق، تابلویی زده و نوشته: «ورود کلیهی افراد ممنوع» اینجا فقط نیتها رو راه میدن و چه بسا که یه سکهی بیمقدار از یه دل شکسته قبول بشه و مبلغ کلان منی که با غرور و منّت توی ضریح پول میندازم، قبول نشه!
موضوعات مرتبط:
برچسبها: خاطرات خدمت