سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر حرم
 
خاطرات خدمت در حرم امام‌رضا علیه‌السلام

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ

دیشب، شب میلاد آقای همه‏مون امام رضا علیه السلام، می‏خواستم ساعت 8:30 از سر کار برم حرم و حسابی زیارت کنم. از بخت بد، کارم تا ساعت 10 شب طول کشید. ولی حیفم می‏اومد شب ولادتو از دست بدم. مشهدیا بعضی وقتا فقط مال خودشون نیستند و به خاطر التماس دعاها هم که شده، باید برن حرم!
از بس خیابونا شلوغ بود، تا رسیدم به حرم ساعت 11 شده بود. نه اذن دخولی، نه وضویی، نه نمازی ... فرصت نبود و باید توی همون چند دقیقه عرض ادب می‏کردم. سلام همه‏ی ملتمسین دعا رو به آقا رسوندم و دعا کردم. اما چیزی که بیشتر از همه اشکمو درآورد، شرمندگی از درگاه خدا بود به خاطر این همه لطف در حق من. دیشب، بیشتر اشک و دل‏شکستگی‏م به تشکر گذشت: تشکر به خاطر این که خدا تقدیر منو زندگی توی مشهد رقم زده بود؛ به خاطر این که برای همون چند دقیقه هم که شده آقا راهم داده بود؛ به خاطر این که می‏توشتم سلام چندین دل شکسته رو به امامشون برسونم؛ به خاطر این که امام رضا (ع) رو دارم، و داریم ...
پ.ن. عکسای دیشب رو توی پستای بعدی می‏ذارم، ان شاء الله.




موضوعات مرتبط:

به‌تاریخ دوشنبه 87/8/20 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان لوگوی دوستان لوگوی دوستان
نگاه‌های دیگر



بالای صفحه



اینجا خانۀ خودتان است. کبوتر حرم