سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر حرم
 
خاطرات خدمت در حرم امام‌رضا علیه‌السلام

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ

منظره حرم امام رضا (ع) از خیابان شیرازی

توفانی سهمگین سر تا سر دنیا را فرا گرفته و ستمکاران و ناسپاسان را به کام خود فرو برده بود. در میانه توفان، تنها پناه نجات، کشتی نوح (ع) بود که هر کس در آن بود، از آن توفان جان به در می برد و هر کس از آن روی برگردانده بود، حتی پسر نوح (ع)، غرقاب غضب الهی را برای خود می خرید. غربال خدا که به پایان رسید، ندای امرش در هستی پیچید: «های زمین! آب هایت را فرو ببر. و تو آسمان! دیگر نبار.» و آب فرو نشست و توفان به سرانجام رسید.
و در مرکز زمین، خانه ای بود؛ نخستین خانه ای که خدا آن را برای عبادت مردم قرار داده بود. پس از آرام توفان، آب آرام آرام از زیر این خانه، همان کعبه که این روزها حاجیان را به سوی خود فرا می خواند، شروع به خشک شدن کرد و خشکی از آنجا در سر تا سر زمین گسترده شد. و این واقعه را «دحوالارض» نامیدند.

***

سال ها بعد، پادشاهی که خود را خدا می پنداشت، در سراسر سرزمین خود به دنبال مادری می گشت که پسری آسمانی در رحم داشت؛ همان که قرار بود بساط بت پرستی را برچیند و مردمش را از بردگی نمرود به بندگی خدا بکشاند. نمرود می خواست آن پسر پای بر زمین نگذارد. اما آنچه نمرود خواست، نه آن شد و آنچه خدا خواست، همان شد. ابراهیم (ع) به دنیا آمد و شب میلادش، شب «دحوالارض» بود.

***

می گفت: «آخر چگونه می شود؟ تا کنون دست بشری به من نرسیده و آلودگی بر دامنم راه نیافته است.» اما فرشته خوش سیمای انسان نما گفت: «خداوند گفته این برای من کاری ندارد و قرار است فرزند تو را نشانه ای از جانب ما و رحمتی برای جهانیان قرار دهیم و کار، چنین مقدر شده است.» و مریم (س) در کنار نخلی خشکیده، عیسی (ع) را به دنیا آورد تا خود را در گهواره، «بنده خدا» بخواند و همگان را فقط به بندگی خدا دعوت کند. و شب میلادش، شب «دحوالارض» بود.

***

قرن ها بعد، کودکی به نام «حسن بن علی وشّاء» - که بعدها به سبب همنشینی با آقایی بزرگوار، بزرگی یافت -  با پدرش شام را مهمان علی بن موسی الرضا (ع) بود. امام (ع) همین خبرها را به آنها داد و فرمود: «هر کس روز «دحوالارض» را روزه بدارد، چنان است که 60 ماه را روزه داشته باشد.» و آن شب، شب بیست و پنجم ذی القعده یا همان شب «دحوالارض» بود.

***

و شب و روز «دحوالارض» نظر کرده خدا شد، تا آنجا که عبادت شب و روزه روزش فضیلت بسیار یافت. تا آنجا که به فرموده امام رضا (ع)، در این روز حضرت قائم علیه السلام قیام خواهد کرد.

***

آخرالزمان بود و توفان فتنه ها سر تا سر زمین را فرا گرفته بود. در میانه توفان، تنها پناه نجات، کشتی اهل بیت محمد (ص) بود که هر کس در آن بود، از آن توفان جان به در می برد و هر کس از آن روی برگردانده بود، غرقاب غضب الهی را برای خود می خرید. و هشتمین ناخدای این کشتی، علی بن موسی الرضا (ع)، چنان اوج گرفته بود که در روز «دحوالارض»، از میان نماز و روزه و دعا، زیارت او بالاترین عمل قرار گرفت.

***

در روز «دحوالارض» به پابوسش بشتابیم.




موضوعات مرتبط:

به‌تاریخ جمعه 90/7/29 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان لوگوی دوستان لوگوی دوستان
نگاه‌های دیگر



بالای صفحه



اینجا خانۀ خودتان است. کبوتر حرم