سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر حرم
 
خاطرات خدمت در حرم امام‌رضا علیه‌السلام

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ

گرگ سودن تازه مسلمان کانادایی

اسم من «گرِگ سودِن» (Greg Sowden ) است، اما بعد از مسلمان شدن نام «علی مهدی» را برای خودم انتخاب کرده ام. من اهل «پورت داوِر» در «انتاریو»ی کانادا و عضو خانواده ای کاتولیک هستم و در سال 2001 در 16 سالگی مسلمان شدم.
قبل از مسلمان شدن کاملاً مذهبی بودم، هر هفته به کلیسا می رفتم و هیچ وقت عقاید مسیحیت را مورد تشکیک قرار نمی دادم. هر وقت می دیدم کسی از مسیحیت بد می گوید، سعی می کردم به او بفهمانم که اشتباه می کند.

به افکار گوناگون علاقه داشتم

مادرم مذهبی بود، اما پدرم چندان تقیدی نداشت. مادرم هنوز هم نمی تواند هضم کند که چطور پسر مذهبی اش که با مسیحیت هم مشکلی نداشته، تصمیم گرفته مسلمان شود. راستش خود من هم گرگ سودن تازه مسلمان کاناداییاصلاً تصور نمی کردم روزی مسلمان شوم و فقط از سر علاقه شخصی سراغ اسلام رفتم. من در شهر کوچکی زندگی می کردم و با جهان خارج ارتباط زیادی نداشتم. از همین رو دوست داشتم درباره ادیان و فرهنگ های مختلف چیزهایی بدانم. مادربزرگم از سال 1930 همه شماره های مجله «نشنال جئوگرافیک» را نگه داشته بود و من در آن مجله مطالب جالبی درباره اسلام دیده بودم.تا این که در سال 2000 از طریق یک سایت دوست یابی اینترنتی با «یحیی» - نوجوان شیعه کویتی - آشنا شدم. از سر کنجکاوی و نه به قصد مسلمان شدن، سوالاتی از او درباره اسلام پرسیدم. در دبیرستان هم با آموختن مطالبی در درس «ادیان جهان»، علاقه ام به اسلام بیشتر شد.

مسیح (ع) خدا نیست

در این میان، نکته جالب برای من، جایگاه حضرت مسیح (ع) در اسلام بود. پیش از آن می دانستم که مسلمانان حضرت عیسی (ع) را پیامبر می دانند، اما تازه فهمیدم که به ایشان چقدر احترام می گذارند. یا این که حضرت مریم (س) را یکی از چهار زن برگزیده می دانند. با توجه به همین جایگاه ویژه حضرت مسیح (ع) در اسلام، پی بردم که عقیده تثلیث و الوهیت مسیح (ع) اشتباه است. حالا هر چه بیشتر می خواندم، بیشتر دوست داشتم مسلمان شوم.

شهادتین

به دوست کویتی ام ایمیل زدم و گفتم اگر درباره اسلام بیشتر بدانم، شاید مسلمان شوم. البته قصد نداشتم به این زودی شهادتین را بگویم، چون در منطقه ما تقریباً هیچ مسلمانی زندگی نمی کرد. نمی توانستم برای گفتن شهادتین به مسجد بروم و تصمیم داشتم وقتی به دانشگاه رفتم، مسلمان شوم. اما یحیی گفت که او می تواند از طریق اینترنت شاهد مسلمان شدنم باشد. من هم در 15 دسامبر سال 2001 (29 رمضان 1422) مسلمان شدم. الحمد لله!

که عشق آسان نمود اول ...

مسلمان شدن من مشکلات زیادی را با خانواده، به ویژه مادرم به بار آورد. وقتی به او گفتم مسلمان شده ام، خیلی ناراحت شد و تا 3 سال نتوانست تصمیم من را قبول کند. وقتی قرآن و چند کتاب اسلامی دیگر به دستم رسید، مجبور بودم آنها را از مادرم مخفی کنم. مادرم به خصوص از دیدن صحنه سجده من در نماز خیلی ناراحت می شد، چون این نشانه آشکاری بود که من دیگر مسیحی نیستم. سایر بستگان پرشمار من هم هر یک نظر متفاوتی داشتند. متأسفانه خانواده من درباره اسلام چیزی نمی دانند و آن را فقط از دریچه رسانه ها می شناسند. چندین بار سعی کردم با آنها درباره اسلام حرف بزنم، ولی آنها علاقه ای به دانستن ندارند و هیچ کتابی را در این زمینه مطالعه نمی کنند. تا پیش از رفتن به دانشگاه، مادرم هر هفته من را به زور همراه خود به کلیسا می برد.
من هم با این که مسلمان بودم، تا اکتبر 2003 با او می رفتم. آن سال ماه رمضان با اکتبر هم زمان شده بود و مادرم فشار می آورد که باید از نان مقدس مراسم عشای ربانی بخورم. ولی من روزه بودم و تکه نان را پنهانی در جیبم می گذاشتم. تا این که مادرم متوجه این موضوع شد و من دیگر، به جز برای مراسم تدفین پدربزرگ، به کلیسا نرفتم.

اولین مسجد
گرگ سودن تازه مسلمان کانادایی
خوشبختانه با اعضای یک مرکز اسلامی در «واترلو» آشنا شدم و در 10 سپتامبر 2003 برای اولین بار به مسجد رفتم. آن شب مراسم جشن سالگرد ولادت حضرت علی (ع) بود و من برای او
 لین بار داشتم با دیگر مسلمانان نماز می خواندم. بعد از نماز، دوست هم دانشگاهی ام «حسنین» من را به چند برادر دیگر معرفی کرد و چند دقیقه ای با هم حرف زدیم و بستنی خوردیم. من عضو فعالی در آن مرکز شدم و بعد از مدتی به عنوان مسوول خدمات بشردوستانه مرکز انتخاب شدم.
طلبه ای از کانادا

خدا را شکر می کنم که من را با دیگر برادران و خواهران شیعه در این مرکز آشنا کرد. من به خاطر مشکلات همیشه نمی توانم به وظایف اسلامی ام عمل کنم، ولی خدا را خیلی شکر می کنم که صراط مستقیم را به من نشان داده است. من هم اکنون در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل علوم دینی هستم.

متن کامل این سرگذشت به زبان انگلیسی را اینجا بخوانید.
این مطلب در روزنامه قدس




موضوعات مرتبط:

به‌تاریخ چهارشنبه 90/8/4 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان لوگوی دوستان لوگوی دوستان
نگاه‌های دیگر



بالای صفحه



اینجا خانۀ خودتان است. کبوتر حرم