سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر حرم
 
خاطرات خدمت در حرم امام‌رضا علیه‌السلام

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ

خدیجه ام‌حسین رُز

«طوفان سندی» خواب مردم چند کشور را آشفته کرد و خانه‌هایشان را ویران؛ از جامائیکا و کوبا و هائیتی تا آمریکا و کانادا. این پریشانی و بی‌سروسامانی، به حساب تقویم مذهبی ما اوایل ذی‌الحجه به سراغ مردم آن سر دنیا آمد، اما پس‌لرزه‌های آن تا محرّم و پس از آن هم ادامه یافت و همچنان دل‌های خاک‌نشینان را لرزاند. اما در آن هنگامه، عده‌ی کم‌شماری هم بودند که دلشان به طوفان سندی نلرزید، که آنها بی‌سروسامان حسین(ع) بودند و دست‌به‌دامان او. به سراغشان رفتم تا ببینم عزاداری امسالشان چه طعمی داشته است. 

«چاد ویلینگهام» می‌گوید که در مرکز آمریکا زندگی می‌کند و طوفان اصلاً به آن مناطق نرسیده است. اما «سیدمنصور علی رضوی»، ساکن «نیوجرسی»، می‌گوید که ده روز پس از طوفان برق نداشته‌اند، ولی شیعیان برنامه‌های محرم را تعطیل نکرده‌اند و تا جایی که او اطلاع دارد، در شهرهای دیگر طوفان‌زده هم مجالس حسینی برپا شده است.

در این میان «خدیجه امّ‌حسین رُز» را پیدا می‌کنم؛ تازه‌مسلمان آمریکایی که از دوستان فیس‌بوکی است و محرم امسال تنها یک شب دستش به «مهدیه»ای رسیده است که ایرانی‌های خودمان در «فیلادلفیا» برپا کرده‌اند. خدیجه در ماه رمضان سال 1978 در «بروکلین» نیویورک مسلمان شده و الآن در شهر «اورلاندو»ی ایالت فلوریدا زندگی می‌کند. لابد به «دیزنی وُرلد»، پارک معروف اورلاندو، هم می‌رود، ولی هیچ‌یک از جاذبه‌های آنجا که مردم همه‌ی دنیا را به شهر او می‌کشانند، از خدیجه دلبری نمی‌کنند. او دلش جای دیگری است: در کربلای حسین(ع) و مجالس عزای اباعبدالله(ع). گفت‌وگوی ما، با یک ساعتی که به‌خاطر شام خوردن من و شارژ گوشی او به تأخیر می‌افتد، ساعت یک‌وربع نیمه‌شب به پایان می‌رسد:

السلام علیکم خواهر.

و علیکم السلام. «تردیلی» ... «تسکیَت» ... «تسلیت».

ایام بر شما هم تسلیت. حالتون خوبه؟

ببخشید. می‌خواستم بگم «تسلیت یا حسین! لبیک یا حسین!» ولی دو بار اشتباه نوشتم.

اشکالی نداره. البته معنای «لبیک» تسلیت نیست. لبیک یعنی «بله؛ آماده‌ام».

بله. می‌دونم. اشتباه شد.

من دارم مطلبی درباره‌ی تأثیر طوفان سندی بر عزاداری امام حسین(ع) در آمریکا می‌نویسم. می‌خوام بدونم که منطقه‌ی شما هم دچار طوفان شد؟

بله. ما هم طوفان‌زده بودیم.

خب، شما به‌خاطر طوفان برای عزاداری امام حسین(ع) به مشکلی برنخوردید؟ اصلاً با وجود طوفان مجالس عزاداری مثل سال‌های قبل برگزار می‌شد و شیعیان شرکت می‌کردند؟

مشکل که پیش اومد، ولی مجالس برگزار می‌شد. البته طوفان سندی غربت شیعیان این منطقه رو بیشتر کرد، چون برای رفتن به «مهدیه» در «فیلادلفیا» - نزدیک‌ترین مرکز اسلامی که مجلس عزاداری برگزار می‌کنه - باید یک‌ونیم ساعت با ماشین بریم و وارد ایالت پنسیلوانیا بشیم. من هم فقط یک شب تونستم در مجالس اون مرکز شرکت کنم. به‌علاوه، به‌خاطر طوفان خط‌های موبایل خوب جواب نمی‌داد و با تلفن هم نتونستم از مجالس استفاده کنم.

یعنی قبلاً تلفنی هم در مجلس اباعبدالله(ع) شرکت می‌کردید؟

بله، الحمدلله. همین امشب هم ان‌شاءالله می‌خواهیم تلفنی توی یه مجلس شرکت کنیم. این مجلس توی «مرکز اسلامی مدینة‌العلم» شهر «تامپا» برگزار می‌شه. البته امیدوارم که به‌زودی بتونیم اینترنت بگیریم و از برنامه‌ها استفاده کنیم.

خدا قبول کنه. ما رو هم توی مجلس تلفنی امشب دعا کنید. من که واقعاً اشک توی چشمام جمع شد. این معجزه‌ی امام حسینه. می‌شه بیشتر درباره‌ی این مجالس تلفنی توضیح بدید؟

راستش من با تلاش صمیمانه‌ی یه خواهر دیگه می‌تونم در عزاداری شرکت کنم. اون وقتی به مرکز اسلامی می‌رسه به من زنگ می‌زنه. بعدش هم گوشی رو می‌ده قسمت برادران که بذارنش نزدیک میکروفون و منبر. من هم به سخنرانی و عزاداری گوش می‌دم.

اون یک شبی که محرم امسال به مجلس عزاداری رفتید چه‌طور بود؟ طوفان وضعیت اونجا رو هم به هم ریخته بود؟

راستش اون‌شب تعداد کمتری در مجلس شرکت کرده بودند. می‌گفتند چون امسال مهدیه سخنران نداشته، بیشتر عزاداران به مرکز دیگه‌ای رفتند که خیلی از اون‌جا دورتره. اون‌شب هم داشتند با هم مشورت می‌کردند که شب‌های بعدی و روز عاشورا رو کجا برن. البته دست‌اندرکاران مهدیه خرابی‌های طوفان رو جمع‌وجور کرده بودند و فقط مشکل قطع شدن برق بود که اون‌شب حل شده بود.

سؤال من اینه که مجالس امام حسین(ع) چه خاصیتی داره که مردم با وجود هرگونه مشکلی باز هم هرجور که شده این مجالس رو برپا می‌کنند و مقیدند که حتماً شرکت کنند؟

یک انگیزه‌ی قوی در عمق دل‌وجان ما وجود داره؛ مثل یک مغناطیس پرقدرت. اصلاً لازم نیست برای فهمیدن ایام عزاداری به تقویم نگاه کنی؛ آدم خودش خبردار می‌شه.

ممنون خواهرم. خدا عزاداری‌هاتون رو قبول کنه. ان شاءالله بعداً درباره‌ی مسلمان شدنتون هم با هم صحبت می‌کنیم.

لطفاً یک نسخه از این مصاحبه رو برام بفرستید. شکراً. موفق باشید. فی امان الله .

پ.ن. این نوشته در روزنامه قدس




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: مناسبت‌ها
به‌تاریخ چهارشنبه 91/10/13 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان لوگوی دوستان لوگوی دوستان
نگاه‌های دیگر



بالای صفحه



اینجا خانۀ خودتان است. کبوتر حرم