سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر حرم
 
خاطرات خدمت در حرم امام‌رضا علیه‌السلام

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ

عکس از مسعود نوذری

داشت وسط صحن جامع مثل باد می‌دوید که پایم را رویش گذاشتم و نگه‌اش داشتم. مشمای فراری را که داخل سبد عمودی مشماها گذاشتم، پایین نرفت و از ترس باد، مثل بقیه‌ی مشماها خودش را چسباند به دیواره‌ی مشبک سبد.

یاد زائرانی افتادم که از ترس طوفان‌های سخت روزگار، خودشان را به ساحل امن حرم امام رضا علیه‌السلام می‌رسانند، خودشان را به ضریح می‌چسبانند و رهایش نمی‌کنند.

طوفان‌زده‌ایم آقا! ببخش که دیگر طوفان‌زده‌ها را فراموش می‌کنیم؛ ببخش که ضریحت را می‌چسبیم و ول نمی‌کنیم!




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: خاطرات خدمت
به‌تاریخ سه شنبه 91/12/1 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان لوگوی دوستان لوگوی دوستان
نگاه‌های دیگر



بالای صفحه



اینجا خانۀ خودتان است. کبوتر حرم