امسال «هفتسین»مان را یککاسه کردهایم. همه را در یک سین جمع کردهایم و آنهم سین «سلام» است؛ نه فقط سلام بر شما، که آن «السلام علیک یا علیبنموسیالرضا» در لحظه تحویل سال، مایهی برکت هر سالمان است. امسال در سایهی زیارت پربرکت شما، میخواهیم به مادرتان هم عرض سلام و احترام کنیم. میخواهیم بگوییم شادی نورزو نمیگذارد سفرهی عزای مادرتان کمرونق شود. اصلاً شاید زرقوبرق سفرهی نوروز امسال کمرنگتر شده تا عزای مادرتان پررنگتر شود؛ دیدهی گریان را با پستهی خندان چهکار؟ امسال میآییم در حرم شما برکت آغاز سالمان را از تنور خانهی فاطمه(س) طلب کنیم. امسال، همان روزهای آغاز بهار، طعم بیمادری را حس میکنیم و «یتیم» فاطمه(س) میشویم و «اسیر» غمهایش و «مسکین» عنایاتش: «و یُطعِمونَ الطَّعامَ عَلی? حُبِّهِ مِسکیناً و یَتیماً و اَسیراً».
*****
اهل همین خراسان خودتان هستم آقا جان! ما رسمی داریم که خودتان بهتر میدانید. عزیزی را که از دست میدهیم، در اولین عید فراقش به سوگ مینشینیم. امسال، اول عیدمان عزیزترین مادر را از دست میدهیم و سایر روزهای نوروزمان میشود «عید اول» مادر. جای مادرتان را خالی میکنیم در این عید اول. تذکرهی مدینهمان را امضا کن که سخت دلتنگ زیارت مادریم. و برای فرج دعا کن تا تسلای داغ مادر شود.
*****
اهل همین قم خودتان هستم آقا جان! از سرزمینی آمدهام که متبرک به نام فاطمه(س) است. فاطمهای که تسلای دلمان میشود در لحظههای دلتنگی برای مزار مادر. ما تمام عقدههای قبر بینشان را در حرم خواهرتان از دیده فرومیریزیم و زیارتنامهی فاطمهی معصومه(س) را - که خودتان یادمان دادهاید - به یاد مادر شهیدهتان زمزمه میکنیم. به تنگ آمدهایم از این بینشانی. شما برای گشایش دعا کنید، برای بازگشت فرزندی که کلید خانهی مادر را در دست دارد.
*****
اهل همین مدینهی خودتان هستم آقا جان! نه آن «اهل مدینه»ای که تکرار روضههای مادر، داغ بیمعرفتیشان را در دلتان تازه میکند. اهل مدینهای که هنوز نمیتواند با خاطرهای آسوده برای مادر گریه کند و ناله سر دهد. ما هنوز مانند امیرالمؤمنین(ع) دندان بر جگر داریم و هنگام گریه بر فاطمه، آستین به دهان میفشاریم تا خواب بیمعرفتها آشفته نشود. به مشهد شما که میآییم و نوکران درگاهتان را میبینیم، داغمان تازه میشود از این کمسعادتی که نمیتوانیم پذیرای زائران قبر مادرتان در مدینه شویم. در دل، ثبتنام کردهایم برای جاروکشی و کفشداری و دربانی حرم مادر. خود را آماده میکنیم برای لبیک به ندای «انا بقیةالله» آقایی که سرانجام اهل مدینه را از دست اهل نااهل مدینه نجات میدهد و بارگاه نورانی مادر را برپا میکند. «اللهم عجل لولیک الفرج»مان را آمین بگو.
*****
اهل همین نجف خودتان هستم آقا جان! همسایهی ایوانطلای باشکوه حرم امیرالمؤمنین(ع) و روضهخوان تنهایی مولای مظلومان. خودتان شاهدید که هر بار در زیارتنامهی مولا به «اشهد اَنّک اولُ مظلوم» میرسم، داغ مدینه بر سرم هوار میشود. اصلاً میشود در گریههای حرم امیرالمؤمنین(ع) به خانهی فاطمه(س) گریز نزد؟ میشود روبهروی ایوان نجف «امینالله» خواند و با «اَعلامَ القاصدین اِلَیکَ واضِحَة»، در کوچههای مدینه به دنبال نشانهای آشکار گشت و به در سوختهی خانهی فاطمه(س) نرسید؟ در جوار امیرالمؤمنین(ع)، یاد تنهایی علی(ع) در غم فاطمه(س) ذرهذره آبم میکند آقا! خودت برای فرج دعا کن که این دل فقط با ظهور منجی شفا مییابد.
*****
اهل همین کربلای خودتان هستم آقا جان! اهل سرزمین اوج روضههای شما. همسایهی بینالحرمین؛ خلوتنشین خیمهگاه؛ تازیانهخوردهی تل زینبیه؛ اشکریز هرروزهی میدان مشک؛ تشنهی همیشهی علقمه؛ غصهدار قتلگاه. از جوار امام «شهید» به زیارت امام «غریب» آمدهام در این روزها که نوروزش میخوانند. در این روزها که اهالی بیشماری از این سرزمین هم نوروزشان را در کربلا سپری میکنند. من پذیرای زائران شبهای جمعهی کربلا هستم آقا! شبهای جمعهای که کربلا غوغا میشود از حضور فوج زائران دورونزدیکی که به چشم میبینیم و انبیا و اوصیا و ملائکهای که دیدگانمان لیاقت دیدارشان را ندارد. شبهایی که میدانم مادر داغدارتان زائر قبر حسین(ع) است: «شبهای جمعه فاطمه/ با اضطراب و واهمه/ گوید حسین من چه شد/ نور دو عین من چه شد».
آمدهام با زیارت عاشورا در حرمت روضهی مادر بخوانم: «وَ لَعَنَ الله اُمَّةً اَسَّسَت اَساسَ الظّلُمِ و الْجَورِ عَلَیکُم اَهلَ الْبَیت» و از خدا بخواهم «اَن یَرزُقَنی طَلَبَ ثارِکَ مَعَ امامٍ مَنصورٍ مِن اَهلِ بَیتِ مُحَمَّدٍ صَلَّی الله عَلَیهِ و آلِه». برای فرج دعا کن.
در همین حالوهوا:
موضوعات مرتبط:
برچسبها: مناسبتها