سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر حرم
 
خاطرات خدمت در حرم امام‌رضا علیه‌السلام

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ

کبوتر حرم

خانه‌های آن کسانی می‌خورد در، بیشتر
که به سائل می‌دهند از هرچه بهتر بیشتر

دنبالم بیا ...


موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: مناسبت‌ها

به‌تاریخ جمعه 91/7/7 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه

حرم مطهر حضرت عبدالعظیم‌الحسنی(ع)

خدا می‌داند چه‌قدر لذت می‌برم از این «اضافه‌خدمت»ها؛ لحظاتی که بدون لباس خدمت در حرم امام رضا(ع) هستم و زائری سئوالی می‌پرسد و راهنمایی می‌خواهد. حس می‌کنم آقا دوست داشته در همان لحظه، علاوه بر خدمت هفتگی، باز هم خادمش باشم و توفیق نوکری زائرانش نصیبم شود.

این چند روز مهمان کرامت حضرت عبدالعظیم‌الحسنی(ع) بودم که دو-سه زائر دورونزدیک پرسیدند: «آقا! سرویس‌های بهداشتی کدوم طرفه؟»؛ «از کدوم طرف برم بازار؟» و... . احساس کردم امام رضا(ع) سفارشم را به سیدالکریم(ع) کرده‌اند تا طعم اضافه‌خدمت در این حرم باصفا را هم چشیده باشم.




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: خاطرات خدمت
به‌تاریخ سه شنبه 91/6/7 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه

مراسم احیای شب بیست‌وسوم ماه رمضان در حرم مطهر امام رضا(ع)

دیشب آمده بودم در حَرَمت گریه کنم تا دلت به حالم بسوزد و دعایم کنی؛ دلم به حال خودت سوخت. به حال تو یا علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع)، به حال امیرالمؤمنین(ع) و به حال امام زمان(عج) که دیشب شبش بود. دلم سوخت که حُرمت شب قدر در حَرَمت شکسته شد. دلم سوخت که «بعلی بن موسی» و «بالحجة»، بر خلاف شب‌های دیگر، بی‌سوزوگداز گذشت تا رسوایی از این بیشتر نشود.

ولی چرا باید بی‌عدالتی در جامعه آن‌قدر زیاد باشد که مردم از حرف‌های «ناطق» مراسم شب بیست‌وسوم حالشان به هم بخورد و در اعتراض به او بر پا بایستند و صلوات بفرستند؟ تو که دیدی مردم بودند، نه «اغتشاش‌گران» و «تعدادی از جوانان افراطی». دیشب دلم به حالت سوخت امام مهربان من! این مردم را ببخش؛ کاسه‌ی صبرشان لبریز شده بود. کاسه‌ی صبرشان لبریز شده است؛ خودت برای فرج دعا کن.

پ.ن. اصل خبر در بازتاب امروز




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: خاطرات خدمت
به‌تاریخ یکشنبه 91/5/22 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه

خواهر «حنه» تازه‌مسلمان آمریکایی

مادر مریم(س)  نذر کرده بود که آن‌چه را در بطن خود دارد، وقف خدا کند. مریم عذراء(س) به دنیا آمد، نذر مادر ادا شد و دختر، بانوی زنان زمان خودش گردید.

شاید «امّ مریم» آمریکایی هم شبی نذر کرده که خانه‌ی دلش را وقف خدا کند و خدا نذرش را قبول کرده و دلش را خانه‌ی حضور خود ساخته است. بانوی تازه‌مسلمان آمریکایی که خود را «حنّه» - همان نام مادر حضرت مریم(س) - هم می‌خواند، شیفته‌ی علی(ع) و نهج‌البلاغه‌ی اوست و نور ایمان را در ماه رمضان یافته است؛ ماه خدا؛ ماه پیامبر(ص)؛ ماه علی(ع). دنبالم بیا ...


موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: تازه‌مسلمانان

به‌تاریخ شنبه 91/5/7 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه

لابد از پیراهن سفید یقه‌آخوندی و کت سُرمه‌ای هم‌رنگ شلوار که از شدت گرما روی دستم انداخته بودم فهمیده بود که دارم برای خدمت هفتگی به حرم آقا امام رضا علیه‌السلام مشرف می‌شوم، چون تا نشستم، صدای آهنگ تند ماشینش را کم کرد و بعد برای این‌که خیالم را در این روزهای اول ماه رمضان راحت کرده باشد، گفت: «اصلاً «رضا صادقی» می‌گذارم.» در پاسخ به ادبش «آفرین»ی گفتم، ولی از جمله‌ی بعدش به فکر فرو رفتم، گویا خواسته باشد آهنگ قبلی را توجیه کند: «عباس قادری هم آزاد شد. ارشاد به‌ش مجوز داد. می‌گویند چون می‌آید و می‌رود و آن‌ور آب نمی‌ماند...»

آخر کی باید بفهمیم که معیار حرمت موسیقی این‌ور یا آن‌ور آب، یا مجوز ارشاد، یا صداوسیما نیست؟!

توی حرم گفتم: خدایا! عباس قادری هم آزاد شد؛ ما را هم از آتش جهنم آزاد کن: «مُنّ علیّ بفکاک رقبتی من النار».




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: خاطرات خدمت
به‌تاریخ جمعه 91/5/6 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه

هر چه سعی کردم به پاس یک خدمت هفتگی برسم، نشد. از صبح سر کار بودم و نتوانستم به دیدن مادرجان (مادربزرگم) که از مکه آمده بود، بروم. اگر شب هم به ولیمه نمی‌رسیدم، خیلی بد می‌شد. حالا که پاس دو رسیده بودم، باید تا ساعت ده شب در حرم می‌ماندم و حداقل ساعت یازده به خانه‌ی مادرجان می‌رسیدم.

صحن غدیر در آن فاصله‌ی ساعت چهار تا شش بعد از ظهر تابستان، خلوت‌تر از همیشه‌اش بود. در حال خدمتی که حتی - پناه بر خدا - تسبیح گرداندن در آن خلاف به شمار می‌آید، سپری کردن دو ساعت بدون راهنمایی و خدمت به زائران حضرت، آدم را کلافه می‌کند و تنها راه چاره صحبت کردن با هم‌پاس‌هاست، که البته آن هم خلاف مقررات است! گرم صحبت بودیم که پاس‌بخش سر رسید که: «آقای عبداله‌زاده! شما چرا؟ از بالا بی‌سیم زده‌اند که دارید سر پُست صحبت می‌کنید...»

در راه برگشت به آسایشگاه هم از عنایت یکی از مسئولان بخش محروم نماندم. چنان گیر سه‌پیچی داده بود که هم‌پاس بزرگوارم که آن روز مهمان کشیک ما بود، به عذرخواهی افتاد که اصلاً تقصیر او بوده است!

سومی‌اش را اما خدا به خیر گذراند وقتی که مسئول کشیک بعد از عنایات خاص خودش! گفت: «حالا جریمه‌ای که به جای ساعت هشت، ساعت هفت بروی سر پُست. هشت‌ونیم هم می‌توانی بروی خانه.» من هم ازخداخواسته گفتم: «چشم حاج‌آقا!»




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: خاطرات خدمت
به‌تاریخ پنج شنبه 91/4/22 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه

وضوی صفرویک‌ها

خانه‌ی دل آب و جارو کن که مهمان در ره است ...

همه با هم در طرح «وضوی صفرویک‌ها» شرکت کنیم.




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: مناسبت‌ها
به‌تاریخ شنبه 91/4/10 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه

کربلای معلی - بین‌الحرمین

این خانواده از همان اول «ماندنی» نبوده‌اند که «ماندگار» شده‌اند. یعنی نیامده‌اند که بمانند، آمده‌اند برای رفتن. دنبالم بیا ...


موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: مناسبت‌ها

به‌تاریخ شنبه 91/4/3 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه

 

ضریح مطهر امام موسی کاظم(ع) و امام محمد تقی(ع)

چند سال پیش روز 25 رجب، شهادت امام موسی بن جعفر(ع)، در حال حرکت به طرف حرم مطهر امام رضا(ع) در میان امواج اندوه دسته‌های عزاداری، دل به نوای محزون دسته‌ای کوچک ولی بااخلاص سپردم که با لحن عراقی خود بر سر و سینه می‌زدند و به این مضمون می‌خواندند: «ای تشییع‌کنندگان! این نعش از آن کیست؟ بدن امام مسموم و دور از خانواده‌اش. یاران رضا(ع) با اشک به او تسلیت می‌گویند.» این جمله‌ی آخر آن‌قدر جان‌سوز و تأثیرگذار بود که اگر قصد حرم رفتن هم نداشتی، به سوی حرم آقا کشیده می‌شدی که بروی و با اشک به امامی تسلیت بگویی که خود «امام غریب» است و فرزند امامی که سال‌ها در زندان غربت به سر برده است.  دنبالم بیا ... 


موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: مناسبت‌ها

به‌تاریخ شنبه 91/3/27 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه

رنگین‌کمان در صحن جمهوری اسلامی حرم امام رضا(ع)
یا علی بن موسی الرضا(ع)!

از آسمان نگاهم نمی نمی‌بارد
مگر تو باز بخوانی نماز بارانی




موضوعات مرتبط:

به‌تاریخ جمعه 91/3/26 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان لوگوی دوستان لوگوی دوستان
نگاه‌های دیگر



بالای صفحه



اینجا خانۀ خودتان است. کبوتر حرم