کبوتر حرم
 
خاطرات خدمت در حرم امام‌رضا علیه‌السلام

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ

پایان مراسم شب قدر در حرم امام رضا (ع)

هزاران قرآن و کتاب دعا امسال هم در دستان و بر سر زائران امام رضا علیه‌السلام قرار گرفتند و هم‌دم شب‌های قدرشان شدند. کتاب‌هایی که می‌بینید، آن‌هایی هستند که شب بیست‌وسوم را در حرم آقا احیا گرفتند. تا سال بعد، روزی که باشد که شب‌های قدرش را با این کتاب‌ها به سحر برساند.




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: خاطرات خدمت
به‌تاریخ پنج شنبه 90/6/3 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه

قلبی شکست و دور و برش را خـــــــدا گرفت
                      نقاره می‌زنند ..... مریضی شفـــــــا گرفت
(رحمان نوازنی)



سلام و عذرخواهی بابت غیبت طولانی.

خواسته بودید درباره‌ی نقاره‌زنی در حرم امام رضا علیه‌السلام توضیح بدهم؛ چشم.

در بالای سردر بین صحن انقلاب (عتیق، کهنه یا همان سقاخانه) و بست شیخ حر عاملی (پایین‌خیابان)، بنایی هست به نام «نقاره‌خانه» که نقاره‌زنان حرم هر روز دو بار - حدود 20 دقیقه قبل از طلوع و غروب آفتاب - بالای آن می‌روند و با زدن نقاره، پایان وقت نماز صبح و عصر را اعلام می‌کنند. در اعیاد مذهبی و قبل از سحرهای ماه رمضان هم نقاره‌ی فوق‌العاده نواخته می‌شود. در هنگام بروز معجزاتی مثل شفا گرفتن بیماران هم نوای نقاره بلند می‌شود که این مورد را خودم تا به حال ندیده‌ام. در تمام دو ماه محرم و صفر و همچنین سایر ایام عزاداری هم که نقاره‌زنی تعطیل است.


من هم شنیده‌ام که همراه با نقاره‌زنی ذکرهایی مثل «یا امام رضا» یا «رضا رضا» می‌خوانند، ولی موقع نقاره‌زنی چنین صدایی شنیده نمی‌شود. شاید منظور این باشد که وزن نقاره‌زنی با این ذکرها هماهنگ است. برای توضیحات بیشتر درباره‌ی تاریخچه‌ی نقاره‌زنی در حرم، این جا را ببینید.


اما خاطره‌ی به‌یادماندنی خودم از نقاره‌زنی مربوط به شبی از شب‌های ماه مبارک رمضان می‌شود که توی بست شیخ حر عاملی(ره) مشغول نوکری بودم. نزدیک سحر باران تندی شروع به باریدن کرد. صدای بوسه‌ی قطرات باران بر سنگ‌فرش حرم با نوای نقاره‌ی سحری ترکیب زیبایی به وجود آورده بود که جان می‌داد برای فیلم گرفتن. حیف که شارژ گوشی‌ام تمام شده بود، وگرنه ریسک ثبت آن لحظات را به جان می‌خریدم تا شما را هم در این لذت شریک کنم.

و اما این هم نوای نقاره‌ی حرم آقا




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: خاطرات خدمت
به‌تاریخ یکشنبه 90/3/1 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه

صحن گوهرشاد

هرکی از امام رضا علیه‌السلام فاصله بگیره، خودش رو «کسی» حساب می‌کنه و توهم برش می‌داره که واقعاً توی عالم، کاره‌ایه. مثل همین سایه‌ی مسجد گوهرشاد؛ روی نمای بیرونی ایوون که می‌افته، بزرگه و پر هیبت؛ اون‌قدر که سایه‌ی گنبدش از گنبد آقا هم بزرگ‌تر به نظر می‌رسه. اما یه‌ذره که می‌ره جلوتر، کوچیک می‌شه و سر به زیر.
آقا جون! هفته‌ای یه بار می‌آم نوکری‌ت که به شما نزدیک بشم و از «من، من» کردن‌های هرروزه‌م فاصله بگیرم. ولی باز هم یادم می‌ره و در پیشگاه شما، خودم رو «کسی» حساب می‌کنم. به خودت نزدیکم کن و از «خودم»، دور.




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: خاطرات خدمت
به‌تاریخ سه شنبه 89/10/7 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه

برگه رو جلوم گذاشت که: امضا کن؛ کشیک فوق‌العاده‌ی محرم امسال، روز تاسوعا، ساعت 6 صبح تا 2 بعد از ظهر. امضا کردم، خوشحال از این‌که تاسوعای امسال در خدمتش هستم.

ولی این فقط امضای من بود؛ بی‌هیچ ارزشی و تأثیری در عالم. آیا خود امام رضا علیه‌السلام هم امضا می‌کنند؟ تا امضای ایشون نباشه، می‌تونم ضمانت کنم که روز تاسوعا توی حرم باشم؟




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: خاطرات خدمت
به‌تاریخ سه شنبه 89/9/16 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه
رواق دار الولایه
خدایا! بعد از چند ساعت خدمت در حرم امام رضا علیه‌السلام، این همه‌ی دار و ندارمه که به درگاهت آوردم: یه مهر و تسبیح تربت که نمازم رو به واسطه‌ی اون‌ها قبول کنی، و یه چوب‌پر نوکری در خونه‌ی آقا که شاید روز قیامت شهادت بده. به کرمت قبول کن.



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: خاطرات خدمت
به‌تاریخ سه شنبه 89/8/25 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه

‌‌این آگهی رو ورودی آسایشگاهمون نصب کردهَ‌ن:

این رو هم توی قسمتی که استراحت می‌کنیم. این یکی دیگه خیلی عصبانی بوده!




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: خاطرات خدمت
به‌تاریخ دوشنبه 89/8/17 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه

«خوش به حال این کبوتر حرم! هر وقت دلش بخواد می‌ره حرم و با امام رضا علیه‌السلام درد دل می‌کنه. حتماً روز زیارتی رو هم از صبح تا شب حرم بوده و حسابی کیف کرده ...»
نیازی به گفتن نیست؛ صدای این حسرت خوردن‌ها و حسن ظن‌ها رو از همین کامنت‌ها می‌شه شنید. و من چقدر شرمنده می‌شم وقتی کم‌توفیقی خودم رو می‌بینم.
روز 22 ذی‌القعده (یک روز قبل از روز زیارتی امام رضا (ع) که به روایتی روز شهادتشون هست)، دوست عزیزی که از تهران برای زیارت اومده بود، به‌م زنگ زد و بعد از حال و احوال، پرسید: «فردا حرم نمی‌آی؟» گفتم: «اگه بخوام بیام، باید یا صبح زود بیام یا شب که از سر کار برمی‌گردم.» و منظورم این بود که اصلاً حالش رو ندارم. اون بنده خدا هم دیگه چیزی نگفت.
شب که توی خونه ایمیلم رو چک می‌کردم، دیدم «ژرمین» - خواهر شیعه‌ی آمریکایی که پارسال با خواهرش اومده بود زیارت و من چند ساعتی توی حرم در خدمتشون بودم - خواسته که روز زیارتی آقا توی حرم براشون دعا کنم.
تازه یادم اومد که فردا روز زیارتیه و من غافل ...
ظهر که توی ساعت استراحت رفتم حرم، می‌خواستم وضو بگیرم که موبایل زنگ خورد و به‌م خبر دادند در جشنواره‌ی مطبوعات - بخش فرهنگ رضوی - برگزیده شدَه‌م.
روبه‌روی ضریح، هم اشک شرمندگی می‌ریختم و هم اشک شوق و تشکر ...
به یادتون بودم.



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: خاطرات خدمت
به‌تاریخ شنبه 89/8/15 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه
حرم مطهر در هنگام شست و شو
یا سریع‌الرضا!
در زیارت روضه‌ی رضا (ع)، رضایت از روزی‌ات را روزی‌ام فرما.




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: خاطرات خدمت
به‌تاریخ چهارشنبه 89/7/21 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه

اون روز باید برای خدمت در محضر آقا، از باب‌الرضا (ع) تا ایوون صاحب‌الزمان (عج) - وسط ضلع جنوبی صحن جامع رضوی - قدم می‌ زدم. نیم ساعتی تا انتهای پاس اول باقی مونده بود که چشمم به صحنه­‌ی زیبایی افتاد: تصویر گنبد طلای امام رضا علیه‌السلام و گنبد فیروزه­‌ای مسجد گوهرشاد که توی شیشه‌‌ی پنجره­‌ی دفتر گم‌ شدگان و اتاق کنارش منعکس شده بود. این تصویر وسوسه‌ م کرد عکس بگیرم، ولی با لباس خادمی و چوب­‌پر به دست، ممکن نبود. پاس که تموم شد، سریع چوب‌ پر رو کناری گذاشتم و این دو تا عکس رو گرفتم.

ان شاء الله خودتون به زودی همین صحنه رو در حرم آقا ببینید.

 




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: خاطرات خدمت
به‌تاریخ شنبه 89/7/17 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه

صحن جامع در آستانه ی نماز مغرب دیشب

آقا نیا! می‏‌خواهی بیایی که چه؟ ما که حالمان خوب است و کیف‏مان کوک؛ ملالی هم نیست، حتی با دوری شما! می‏‌گویند وقی بیایی، دین جدیدی می‏‌آوری. مگر همین دین الآنمان چه اشکالی دارد؟ ببین؛ دارم هشدار می‏‌دهم که اگر بیایی، در مقابلت می‏‌ایستیم.
اصلاً فرض کنیم آمدی و آمدی همین حرم امام رضا علیه السلام؛ جایی بهتر از این‏جا که پیدا نمی‏‌شود. فکر می‏‌کنی ما خادم‌‏های جدّت چطور با شما برخورد می‏‌کنیم؟ البته می‏‌دانم که همه‏‌ی این حرف‏‌ها را خودت می‏‌دانی، ولی این دردها را به شما نگوییم، به که بگوییم؟
فرض کنیم آمدی و دیدی دارم خانم زائر میان‌‏سالی را که روی فرش‏‌های صحن جامع دراز کشیده، از خواب بیدار می‏‌کنم. کاری که همین دیروز کردم. اگر بگویی بگذار استراحت کند، می‏‌گویم: به ما دستور داده‏‌اند نگذاریم کسی در حرم بخوابد؛ بی‌احترامی است. اگر بگویی بی‌احترامی نیست، هیچ توجهی نمی‏‌کنم. اگر بگویی او سیّده است و از خانواده‏‌ی ما؛ امروز رسیده و فردا دارد می‏‌رود؛ می‏‌خواهد چند لحظه‏‌ای استراحت کند تا بتواند امشب را بیدار بماند و با من حرف بزند، باز هم به خرجم نمی‏‌رود. دستور از بالاست.
اگر ببینی دارم به زن و شوهر جوانی گیر می‏‌دهم که با مهربانی دست هم را گرفته‏‌اند و از من بپرسی مگر این کار چه اشکالی دارد، می‏‌گویم: این قرتی‏‌بازی‏‌ها یعنی چه؟! آن هم توی حرم امام رضا (ع)! آخر از بالا دستور داده‏‌اند؛ مگر من می‏‌توانم سرپیچی کنم؟
اگر ببینی مسیری را بسته‌‏ام و از من بخواهی اجازه دهم کسانی که کار ضروری دارند، رد شوند، قبول نمی‏‌کنم. اصرار کنی، باز هم می‌گویم: از بالا گفته‏‌اند.
اگر بگویی پیشنهاد کنید چند وضوخانه برای خواهران در نزدیکی رواق‏‌ها بسازند تا مجبور نباشند برای فرار از رفتن این همه راه تا دست‏شویی‏‌ها، لب حوض‏‌ها وضو بگیرند و شما هم مجبور نباشید به‏‌شان تذکر بدهید، می‏‌گویم: به ما چه مربوط؟ زائر باید با وضو وارد حرم شود. در ضمن دست‏شویی‏‌ها را دور از رواق‏‌ها ساخته‏‌اند که زائر بی‏‌خودی در حرم نماند و فقط زیارت کند و برود. یعنی درست همان حرف‏‌هایی که از بالا به‏‌مان گفته‏‌اند.
خلاصه آقا جان! وقتی برای ما فقط دستور از بالا مهم است و کسی را بالاتر از آن بالا نمی‏‌دانیم، می‏‌خواهی بیایی که چه؟ بیایی، مثل جدت امام رضا (ع)، و بلکه بیش‏تر از او، غریب می‏‌شوی. فعلاً نیا تا ببینیم از بالا چه می‌گویند!




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: خاطرات خدمت
به‌تاریخ سه شنبه 89/5/5 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان لوگوی دوستان لوگوی دوستان
نگاه‌های دیگر



بالای صفحه



اینجا خانۀ خودتان است. کبوتر حرم