سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر حرم
 
خاطرات خدمت در حرم امام‌رضا علیه‌السلام

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ

 

دخترکوچولو داشت با کفش‌های سوتک‌دارش از صحن هدایت می‌گذشت. دست چپش در دست مادر بود و در دست راست، مُهر نسبتاً بزرگی را گرفته بود تا شاید در حرم به سبک کودکانه‌ی خودش نماز بخواند. با شکلات به طرفش رفتم. تا شکلات را گرفت، مهر را به مادر داد و شروع کرد به وررفتن با آن هدیه‌ی شیرین.

به بعضی از ما نباید شکلات بدهی آقا! بدهی، حولسمان پرت می‌شود؛ مُهر را که هیچ، خود نماز را هم کنار می‌گذاریم و دیگر خدا را بنده نیستیم ها!

در همین حال‌وهوا:

شکلات

شکلات مطمئن

شکلات تلخ

تذکر شکلاتی

چند تُن توفیق!

دیدی آقای من را؟




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: خاطرات خدمت
به‌تاریخ سه شنبه 94/1/25 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان لوگوی دوستان لوگوی دوستان
نگاه‌های دیگر



بالای صفحه



اینجا خانۀ خودتان است. کبوتر حرم