سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر حرم
 
خاطرات خدمت در حرم امام‌رضا علیه‌السلام

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ

بعلی بن موسی ...

شب قدر رسید؛ شب سرنوشت. چه زود و من چه بی آمادگی! هر چند امشب و شب بیست و سوم در لباس نوکری آقا احیا می گیرم، ولی بدون تعارف از همه التماس دعا دارم. به یادتان هستم.




موضوعات مرتبط:

به‌تاریخ جمعه 90/5/28 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه

 

حجت الاسلام محسن قرائتی

از قرائتی گچ و تخته سیاه تا qaraati.net  همان طلبه بذله گو و خنده رو و ساده گو باقی مانده است. نسبت به ده سال پیش که در عمره دیدمش، لاغرتر شده و به ظاهر، ناخوش احوال تر. تقریباً به زحمت راه می رود و شکسته تر از تصویری است که در تلویزیون می بینیم.  دنبالم بیا...


موضوعات مرتبط:

به‌تاریخ یکشنبه 90/5/23 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه

مراسم افطاری در حرم امام رضا (ع)

از خادمی که چوب پر زرد به دست دارد، می پرسد: «آقا! صحن هدایت کجاست؟» کارتی هم در دست دارد که رویش با خط خوش از «ولایتمدار گرانقدر» دعوت شده است تا در ضیافت افطاری امام مهربان شرکت کند. زائر، اهل مشهد خودمان است، ولی حرم امام رضا (ع) - هزار ماشاءالله -  آن قدر بزرگ شده است که حتی مشهدی ها هم صحن های جدیدش را پیدا نمی کنند. نزدیک غروب حرم، همراه با خیل زائران دعوت نامه به دست، به سوی صحن هدایت می روم و با استقبال خادمانی مهربان روبه رو می شوم که چوب پر قرمز به دست دارند. دعوت نامه ها کنترل می شود و چند قدم آن طرف تر، دستگاه بارکد خوان با چشمکی اطلاعات کارت را وارد لپ تاپ ها می کند. در گوشه ای وسایل وضو مهیاست و خادمان، مهمانان افطاری حضرت را به سمت صف های نماز جماعت راهنمایی می کنند.دنبالم بیا...


موضوعات مرتبط:

به‌تاریخ دوشنبه 90/5/17 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه

 

خواهران زائر آمریکایی

در ساعت استراحت خدمت در حرم امام رضا (ع)، دنبالشان می­ گردم و پیدایشان نمی­ کنم. از صحن انقلاب که می­ گذرم، با خودم می گویم: چه بسا که همین الآن در صحن نشسته و در حال درد دل با آقا باشند. مهم نیست که تو پیدایشان نمی­ کنی، مهم این است که آقا می­ داند کجا نشسته­ اند، کلامشان را می­ شنود و سلامشان را جواب می­ دهد: دنبالم بیا...


موضوعات مرتبط:

به‌تاریخ یکشنبه 90/5/16 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه

نمایی از بین الحرمین

این پای پر از شوق سر کوی حسین (ع)
زد بوسه به خاک ره آن نور دو عین

از کرببلا آمدم و باقی ماند
بر پای دلم تاول بین الحرمین

معمولاً هر زیارتی که می روم، ضمن دعا برای پدر و مادر و خانواده و بستگان، برای دوستان و آشنایان هم دعا می کنم و از خدا می خواهم آن ها را هم در ثواب زیارتم شریک کند:
اللهم اشرکهم فی صالح دعائی و زیارتی لمشهد حجتک و ولیک، و اشرکنی فی صالح ادعیتهم.

در زیارت عتبات مقدس عراق به یادتان بودم.
پ.ن. دیشب توفیق شد افطار را مهمان سفره ی کرامت امام رضا علیه السلام باشم. گزارش این مهمانی را فردا بخوانید.




موضوعات مرتبط:

به‌تاریخ یکشنبه 90/5/16 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

بیا نگار آشنا
شب غمم سحر نما
مرا به نوکریّ خود
شها تو مفتخر نما

ای گل وفا حسین!
معدن سخا حسین!
می کُشی مرا حسین!

باورم نمی شود که باز آقای شهیدان منت نهاده و به کوی خویش دعوتم کرده است. این بار حال و هوای دیگری دارم، که قرار است به نوعی خادم زائران اباعبدالله علیه‌السلام هم باشم.
نایب‌الزیاره‌ی همه‌ی دوستان خواهم بود، ان‌شاءالله.




موضوعات مرتبط:

به‌تاریخ چهارشنبه 90/4/22 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه

چشم انداز مسجدالحرام از غار حرا

از روزنه­ی غار حرا به سمت قبله که نگاه می­کنی، تصویری از مسجدالحرام را در دوردست می­بینی و بخشی از هتل­ها و مجتمع­های اطراف را. آن روزها که محمد (ص) جوان در این خلوت سکوت و تفکر به عبادت می­نشست، اگر کسی توفیق نگاه کردن از آن روزنه را می­داشت - که جز او و علی (ع) نوجوان کس دیگری نداشت - مسجدالحرامی محقرتر می­دید و چند خانه­ی ساده­ی گِلی. اما چشمان جهان­بین محمد (ص) همان روزها، امروز ما را می­دید و دنیایی سراسر شوق به او را که روز به روز بیشتر مشتاق مکتب او می­شوند. و تازه مسلمانانی را می دید که امروز با ما از معجزه­ی نگاه محمد (ص) و هدایت خود به دست رسول رحمت می­گویند.
پیامبر (ص) در دیدگاه غرب

«شفا مصطفی» تازه مسلمان استرالیایی است که با تلاشی جدی اعتقاد خود را تبلیغ می­کند. او پاسخ مفصل خود را با این آیه از قرآن آغاز می­کند:
«(ای پیامبر!) بگو: به راستی پروردگارم من را به راه راست هدایت کرده است؛ به دین استوار و آیین پاک ابراهیم (ع) که از مشرکین نبود.» (انعام:161)

«برای کسی که هیچ­گاه در کشوری مسیحی زندگی نکرده است، نمی­توان به خوبی تشریح کرد که غربی­ها چه تصویر خوف­انگیزی از حضرت محمد (ص) در ذهن دارند. این تصویر در بین عوام از سر جهل و در بین برخی فرقه­های مسیحی به خاطر نفرتشان از پیامبر ما شکل گرفته است. دشمنان اسلام امروز هم مانند گذشته پیامبر اسلام را مجنون و شیطان­زده می­خوانند و خفیف­ترین
شفا مصطفینسبت­های نادرستی که  به ایشان می­دهند این است که تعالیم او مسلمانان را به سمت تروریسم، ظلم به حقوق زنان و هر گونه ناراستی اجتماعی سوق می­دهد. از این رو، بسیاری از مردم غرب از گفت­وگوی جدی با مسلمانان بیم دارند. بسیاری از فرقه­های مسیحیت، خواندن متون دینی سایر ادیان و مذاهب، حتی دیگر مذاهب مسیحی، را ممنوع می­دانند. بنابراین می­توان حدس زد که چقدر می­ترسند که مردم مغرب زمین مطالبی را بخوانند که تصویری مثبت و غیر شیطانی از اسلام به دست دهد.
درباره­ی این مسأله دو عامل عمده وجود دارد: الف) روایات تعصب آمیز عهد عتیق درباره­ی حضرت اسماعیل (ع): هر چند این بخش­های عهد عتیق آشکارا دست­کاری شده­اند، اما تأثیر دینی و سیاسی عمیقی بر جای گذاشته­اند. ب) جنگ­های صلیبی: تبلیغات منفی قرن­ها پیش علیه اسلام امروز هم تکرار می­شود و حتی عوامی که از دین چیزی نمی­دانند، به گونه­ای تحت تأثیر این تبلیغات قرار دارند. خداوند تبارک و تعالی مسلمانان این مناطق را یاری کند تا در دفاع از اسلام گام­های مثبتی بردارند.
لطف بی­نهایت
من فقط به واسطه­ی لطف بی­نهایت خدا به وادی تحقیق و تفکر درباره­ی جایگاه پیامبر عزیزمان حضرت محمد (ص) پا گذاشتم. آشنایی من با اسلام از طریق برادرزاده­ی همسرم، با
ب تحقیق درباره­ی اسلام را به رویم گشود و می­خواستم از این راه هم به او و هم به همسرم ثابت کنم که اسلام دینی کفرآمیز است. آن روزها اصلاً تصور نمی­کردم که خودم هم روزی مسلمان شوم.
تحقیقات خودم را درباره­ی جایگاه خدا در اسلام و مسیحیت، شخصیت حضرت عیسی (ع)، مسئله­ی تصلیب و تاریخ قرون اولیه­ی مسیحیت آغاز کردم. اول کار، قرآن و کتاب مقدس را کنار هم می­گذاشتم و مطالبشان را با هم مقایسه می­کردم و پس از آن به بررسی دیدگاه­های علمای مسیحی و مسلمان روی آوردم. با این حال هنوز هم تصویر روشنی از شخصیت پیامبر (ص) به دست نیاورده بودم و فقط به این نکته پی بردم که مسیحیت راه درست زندگی نیست. البته هنوز هم به حقانیت اسلام ایمان نیاورده بودم، ولی آن را از گزینه­هایم حذف هم نکردم. از خدا خواستم باز هم کمکم کند.

شیلو؛ پیامبر ناشناخته
با این که در قرآن آیات بسیار زیبایی درباره­ی شخصیت و عظمت حضرت خاتم الانبیاء (ص) وجود دارد، ولی من از طریق قرآن به حقانیت ایشان ایمان نیاوردم. بلکه با کمال تعجب ایمان من به پیامبر از طریق کتاب مقدس و به ویژه «عهد عتیق» صورت گرفت.
در انجیل متی، باب 21، آیه­ی 43 از زبان عیسی (ع) خطاب به علمای یهود خوانده بودم که «پادشاهی خدا از شما گرفته و به
قومی داده خواهد شد که میوه­ی آن را بدهند». این قوم چه کسانی بودند؟ روشن است که منظور حضرت عیسی (ع) این بود که یهود دیگر قوم برگزیده­ی خدا نیست. در خلال این چند ماه مطالعه هم پی برده بودم که مسیحیان را هم نمی­توان آن قوم برگزیده دانست. پس لابد راه دیگری هم وجود داشت که من تا آن زمان به آن توجهی نکرده بودم.
داشتم در عهد عتیق به دنبال سر نخی می­گشتم که مقصود از این قوم را برایم روشن کند. به کتاب پیدایش، باب 49، آیه­ی 10 رسیدم که یاد ماجرایی در دوران دانشجویی­ام در رشته­ی الهیات تطبیقی افتادم. در آن ایام روزی در کلاس به همین آیات رسیدیم که لحظات آخر عمر حضرت یعقوب (ع) و پیش­گویی او درباره­ی فرزندانش را بیان می­کند. در آیه­ی 10 آمده است: «
عصای سلطنت از یهودا دور نخواهد شد تا شیلو که همه­ی قوم­ها او را اطاعت می­کنند، بیاید.» این پیش­گویی در نظر من ارتباط نزدیکی با همان قومی داشت که عیسی (ع) از او سخن گفته بود.
آن روز از استاد فاضلمان پرسیدیم منظور از «شیلو» چه کسی است. او پاسخ داد: «
شیلو پیامبر ناشناخته است. بسیاری از مسیحیان او را همان عیسی (ع) می­دانند، ولی او عیسی (ع) نیست.» بعد هم اطلاعات مختصری درباره­ی این پیامبر ناشناخته به ما داد، از جمله این­که معنای نامش «صلح» است و شبیه موسی (ع) خواهد بود. استاد اضافه کرد که البته آن پیامبر از قوم یهود نیست، بلکه از برادران آنهاست و در این مورد به کتاب تثنیه، باب 18، آیات ، 15، 18 و 19 استناد کرد. مقایسه­ی دوباره­ی قرآن و کتاب مقدس درباره­ی این موضوع، من را بیشتر در هم برد، چون دریافتم که این پیامبر خدا، که در سراسر کتاب مقدس از او یاد شده، همان حضرت محمد (ص) است. نمی­دانید چقدر از این انکار واقعیت­ها ناراحت و از کشف این حقیقت خوشحال شدم.
من از کودکی به شخصیت حضرت ابراهیم (ع) علاقه­ی خاصی داشتم. با این حال، در همان دوران کودکی به خاطر مطالب کتاب مقدس درباره­ی حضرت اسماعیل (ع) ناراحت می­شدم. سرانجام، این معما با هدایت فراگیر خداوند برایم حل شد و به ویژه وقتی شگفت­زده شدم که فهمیدم شیلو، بزرگ­ترین پیامبر، از نسل حضرت اسماعیل (ع)، همان پیامبر طرد شده در تورات، است. حضرت داود (ع) در مزامیر و حضرت عیسی (ع) کار خدا را «شگفت­انگیز» خوانده بودند و حالا کار خدا در چشم من هم شگفت­انگیز بود.

انتخاب

دیگر نمی­توانستم خود  را از این هدایت الهی محروم نگه دارم. باید هر چه زودتر وفاداری خود را به خدا و «پیامبر برگزیده»اش حضرت محمد (ص) نشان می­دادم.
با مطالعه­ی بیشتر کتاب مقدس دیدم که پیشگویی این کتاب درباره­ی نقاط مشترک آن پیامبر با حضرت موسی (ع) هم کملاً درست است. آن زمان توانستم یازده شباهت مهم بین این دو پیامبر پیدا کنم و از این بابت به وجد آمدم. بعدها با مطالعه­ی عمیق­تر قرآن و سیره­ی پیامبر (ص) محبتی عمیق به این پیامبر بزرگ الهی پیدا کردم.با این وجود، انتخاب اسلام از سوی من بی­تردید بر پایه فهم من از عبارات شهادتین صورت گرفت. به این معنی که دریافتم محال است بدون پیروی از پیامبر اکرم (ص) بتوانم بندگی خدا را به جا آورم و به علاوه، محال بود که بدون رحمت و عنایت خداوند بتوانم نسبت به پیامبر (ص) معرفت پیدا کنم.
حمد و سپاس به درگاه خداوند بلند مرتبه و درود بر پیامبر اعظمش محمد (ص) و خاندان پاک او.

پیام­آور امین

«معصومه (دایانا) بیتی» تازه مسلمان آمریکایی سالم رسیدن دین به دست ما را مدیون مجاهدت­های پیامبر خاتم (ص) می­داند: «به نظر من همه­ی تازه مسلمانان باید اعتراف کنند که پیامبر (ص) در هدایت آنها نقش داشته است. شاید برخی تازه مسلمانان همان اول کار این موضوع را درک نکنند، ولی بدون شک این هدایت را مدیون پیامبر (ص) هستند. هیچ یک از ما، چه مسلمان­زاده باشیم و چه نباشیم، بدون نقش­آفرینی پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) در تبلیغ و حفاظت از حق، نمی­توانستیم به دین صحیح و دست­نخورده دست پیدا کنیم و همه گمراه می­شدیم.»
معصومه رسالت پیامبر (ص) در جریان غدیر را از نمونه­های نقش­آفرینی ایشان در حفظ دین می­داند: «پس از
حجة الوداع این آیه بر پیامبر (ص) نازل شد: «ای پیامبر! آن­چه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است کاملاً (به مردم) برمعصومه (دایانا) بیتیسان و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده‏ای و خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم نگاه می­دارد ...» (مائده:67) پیامبر (ص) دریافت که باید جایگاه امام علی (ع) پس از خود را به عنوان سرچشمه­ی هدایت و هادی امت برای مردم تبیین کند و این مأموریت را به خوبی انجام داد. به محض این­که پیامبر (ص) امام علی (ع) را به جانشینی خود منصوب و معرفی کرد، این آیه نازل شد: « امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم ...» (مائده:3) به نظر من اگر پیامبر (ص) حضرت علی (ع) را به طور قاطع به جانشینی خود منصوب نمی­کرد، پیام خدا را درست ابلاغ نکرده بود. در آن صورت، مردم زمانه­ی ما به پیام الهی دسترسی نداشتند، چون راه­های ابلاغ پیام، یعنی اهل بیت (ع) بین ما و پیامبر مسدود شده بود. امروز هر کسی که اسلام را می­پذیرد فقط به این دلیل است که پیامبر (ص) توانست این پیام را بی کم و کاست به ما برساند. هر تازه مسلمانی توفیق شنیدن حداقل بخشی از این پیام را پیدا می­کند. در واقع، رسیدن این پیام به نسل­های امروز، تنها امید رستگاری و تنها مایه­ی هدایت حقیقی ماست. این همان ریسمانی است که قرآن می­گوید باید به آن چنگ بزنیم: «و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دل­های شما، الفت ایجاد کرد، و به برکت نعمت او، برادر شدید! و شما بر لب حفره‏ای از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد؛ این­چنین، خداوند آیات خود را برای شما آشکار می‏سازد، شاید هدایت شوید.» (آل عمران:103) این آیه برای تازه مسلمانان معنای خاصی دارد، چون ما آن نعمت الهی را به طور خاص احساس می­کنیم که در میان اقیانوسی از مردمان گمراه، هدایت شده­ایم. از این رو، ما تازه مسلمانان به طور خاص سپاسگزار خداوند، پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) هستیم. در واقع، این سپاسگزاری تنها مختص به تازه مسلمانان نیست، بلکه هر کسی که بهره­ای از هدایت الهی دارد، باید سپاسگزار آنان باشد.»




موضوعات مرتبط:

به‌تاریخ چهارشنبه 90/4/8 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه

حرم مطهر امام کاظم (ع) و امام جواد (ع)
ای که زندان مرکز تدبیر تو
در نیام بی کسی شمشیر تو

پای تو هر چند در زنجیر بود
پای دل ها بسته ی زنجیر تو

شهادت حضرت ابوالرضا (ع)، امام موسی بن حعفر (ع) را به محضر آقای مهربانم و همه ی شما دوست دارانشان تسلیت عرض می کنم. در شب شهادتشان توفیق نوکری داشتم و یاد همه تان بودم.

این شعر و این روضه هم در همین حال و هوا نوشته شده اند. التماس دعا




موضوعات مرتبط:

به‌تاریخ سه شنبه 90/4/7 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه


السلام علیک یا امین الله فی ارضه

رد قطرات خون را در کوچه­ ها گرفت تا رسید به «اسود». دید دست راست بریده ­اش را در دست چپ گرفته و دارد به سوی خانه می­ رود. «ابن الکواء» - از خوارج کوفه - از خدا می­ خواست با چنین صحنه­ ای رو به رو شود تا بتواند از آب گل­ آلود ماهی بگیرد. به اسود گفت: دستت را چه کسی بریده است؟  دنبالم بیا...


موضوعات مرتبط:

به‌تاریخ چهارشنبه 90/3/25 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه

و هدی من اعتصم بکم

برای «هادی» جامعه بودن باید «جامع» بود و «کبیر»، و چه کسی جز تو و پدران و فرزندان طاهر و مطهرت، این­ ها را یکجا در خود دارد؟ که انسان کامل باشد و نشان کمال؟
امروز آمده­ ام از شما بگویم و بر شما بگریم ای هادی مظلوم دیروز و امروز! و شاید اولین مایه­ ی اشک­ افشانی بر غربتتان، همین باشد که برای دانستن و نوشتن درباره­ ی شما، باید ساعت­ ها بگردم و بخوانم و عاقبت، چنان که باید، منبع و مطلب شسته و رفته­ ای به دست نیاورم که از منِ غافل امروزی دردی دوا کند.

دست به دامان خودت می­ شوم و در دریای «زیارت جامعه­ ی کبیره» فرو می­ روم که خودت به ما شیعیان آموخته­ ای:

چون به درگاه حرم امامت رسیدی، بایست و شهادتین را بگو تا توحید و نبوت را  مرور کرده باشی. تا رسیدن به قبر مطهر، سه بار بایست و «الله اکبر» بگو تا جانت از عطر صد تکبیر سرشار شود و خدایت را از هر کبیری، اکبر بدانی. و بعد، ما را با عباراتی زیارت کن که خود یادت می­ دهیم، که امامانت را نه کم و نه زیاد معرفی کند.
تو در جای جای زیارت جامعه­ ی کبیره، عهد بندگی خود را با خدا یادآور می­ شوی:

السلام علی محالّ معرفة الله، و مساکن برکة الله، و معادن حکمة الله، و حفظة سرّ الله، و حملة کتاب الله ...

و باز بندگی­ ات را روشن و رسا اعلام می­ کنی و «امام» را رهبری می­ شناسانی که مردم را به سوی «خدا» و رضایت او می­ خواند، در امر «خدا» مستقر و ثابت­ قدم است، در محبت «خدا» ذره­ ای کم نمی­ گذارد، توحید «خدا» را به ذره­ ای ناخالصی نمی­ آلاید، تنها امر و نهی «خدا» را آشکار می­ کند، بنده­ ی بزرگ­ داشته­ ی «خدا»ست که از گفته­ ی «خدا» پیشی نمی­ گیرد و پیوسته فرمان­ بردار «خدا»ست:

السلام على الدعاة الى الله، و الأدلاء على مرضات الله، و المستقرّین فى امر الله، و التامّین فى محبّة الله، و المخلصین فى توحید الله، و المظهرین لأمر الله و نهیه، و عباده المکرمین، الذین لا یسبقونه بالقول و هم بأمره یعملون ...

همه­ ی این­ ها را می­ خوانم و بر مظلومیتت می­ گریم که هنوز بی­ معرفتان، زیارت جامعه­ ی کبیره­ ات را «مرام­ نامه­ ی تشیع غالی» می­ خوانند!

در سامرا که غریب بودی و در حصر و حبس؛ بگذار بر غربتت در خانه­ ی خودت و مدینه­ ی جدت اشک بریزم. بگذار بگریم که باید در مدینة النبی (ص) چنان روزهای سختی را بر آل علی (ع) ببینی که زنانشان جامه­ ای مناسب نماز نداشته باشند و منتظر بمانند تا یکی­ شان نماز بخواند و تنها جامه­ ی باقی­مانده را به دیگری بدهد. بمیرم که در مدینه آن­ قدر غریب شوی که دست به قلم ببری و از ظلم حاکم ظالم شهر به ظالم دیگری چون متوکل شکوه کنی. و دست آخر تن به هجرتی ناخواسته بدهی و اولین امام محبوس سامرا شوی.

و بمیرم که در سامرا، متوکل که خود، شما را با التماسی مزورانه دعوت کرده است، روز اول در کاروان سرای گدایان جایتان دهد. و هر چند شما باطن کاروان سرا را به آن شیعه در شکل باغ و بستان و حور و غِلمان نشان دهید، باز هم سختمان است که دشمنانتان شاد شوند و شما را بر خاک خفت بپندارند.

برایت می­ گریم که این روزها در فضای مَجازی که گویی هر چیزی در آن مُجاز است، به شما اهانت می­ کنند. و ما داغداران غربتت با سوگ­ هایی چون «موج وبلاگی جانم فدای حضرت هادی» سیاه­ پوشت شده­ ایم.

یا علی بن محمد الهادی! روز شهادت تو بی­ روضه به سر نمی­ شود. دومین «ابن الرضا» باید میراثی از جد غریبش داشته باشد و سمّ ستم سامرا جانش را بیازارد تا یاد مولای شهر ما را زنده بدارد.
تو داغدار تخریب قبر مطهر جدت حسین (ع) به دست متوکل بودی. پس پایان روضه­ ات با یاد کربلا طعمی دیگر دارد. فرزند مطهرت امام حسن عسکری (ع) در عزایت گریبان چاک داد. جانم فدای عمه­ ات زینب (س) که دوست داشت همان عصر عاشورا از داغ برادر، پر بکشد، اما خود را برای روزهای مبادای حسین (ع) نگه داشت تا روضه­ خوان همیشه­ ی عاشورا شود:

به دورت خیل دشمن فوج می­ زد
کنارت شطی از خون موج می­ زد

تنت هر چند در گودال افتاد
سرت بر نیزه پر در اوج می­ زد




موضوعات مرتبط:

به‌تاریخ دوشنبه 90/3/16 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان لوگوی دوستان لوگوی دوستان
نگاه‌های دیگر



بالای صفحه



اینجا خانۀ خودتان است. کبوتر حرم